ابوالفضل خدی: یکی از موضوعات اصلی در مبارزات انتخاباتی و مناظره های نامزدهای ریاست جمهوری، سیاست خارجی ایران است. قرار است چهارمین مناظره بین نامزدها در روز دوشنبه بر روی سیاست خارجی متمرکز شود. بررسی برنامه ها و اظهارات این روزهای کاندیداهای ریاست جمهوری نشان نمی دهد که آنها برنامه جامع و مشخصی در حوزه سیاست خارجی ارائه می دهند. این مشکل در برنامه هفتم توسعه قابل مشاهده است که با گذشت دو سال هنوز در مرحله تدوین و تدوین است. مسئله اصلی این است که چرا سیاست خارجی ایران با گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی در روندی ثابت و باثبات نیست و ساختارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی کشور به شدت با تحولات و روندهای ایران پیوند خورده است. سیاست خارجی. دولت های مختلف آمده اند و رفته اند، اما گره سیاست خارجی کشور هنوز گشوده نشده است. ادامه این شرایط در دولت بعدی چه خطرات و چالش هایی برای کشور دارد و دولت بعدی در حوزه سیاست خارجی با چه مسائلی مواجه است؟ با علیرضا سلطانی، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد سیاسی بینالملل گفتوگو کردهایم.
چرا سیاست خارجی در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری نسبت به دوره های قبل اهمیت و حساسیت بیشتری دارد؟ در شرایط کنونی چه موضوعات جدیدی برای سیاست خارجی ایران نگرانی ها و خطراتی ایجاد می کند؟
نزدیک به دو دهه است که ایران و اقتصاد آن خارج از دایره تحولات و روندهای اقتصادی، تجاری و مالی بین المللی باقی مانده است. سهم ایران از پای اقتصاد جهانی نه تنها افزایش پیدا نکرد، بلکه با وجود همه توانمندی های اقتصادی بالا و کمیاب، این سهم کاهش یافت و به 3 دهم درصد رسید. این جدایی و کاهش سهم، فراتر از مشکلات و چالشهای اقتصادی داخلی که بر جامعه و مردم تحمیل میکند، جهان را نسبت به توانمندیهای ایران بیتفاوت و به غیبت ایران در روندها و تحولات جهانی در سطح قدرتهای بزرگ و بینالمللی عادت داده است. شرکت ها و اقتصاد جهانی به نبود نفت و گاز ایران عادت کرده اند و عدم تاثیر منفی از این شرایط نماد این مشکل است. حقیقت این است که جهان و اقتصاد جهانی دیگر منتظر بازگشت ایران به شرایط عادی تعامل و نزدیک شدن با عناصر فعال و سازنده خود در عرصه های اقتصادی و تجاری نخواهد بود. ایران نباید با تداوم تنش با جهان، در انزوا و استفاده از سازوکارهای غیرعادی و پرهزینه به عنصری برگشت ناپذیر و ناامیدکننده برای جهان تبدیل شود، به این معنا که جهان نباید عدم حضور ایران در روندهای اقتصادی را بپذیرد. جریان ها و ساختارهای سیاسی و امنیتی و عادت به حضور در مقابل جریان ها و جریان های سیاسی و اقتصادی. این عادت منجر به از دست رفتن بسیاری از فرصتها برای بهبود رقابتپذیری و فعالسازی قابلیتهای داخلی برای رشد و توسعه اقتصادی میشود. تداوم شرایط متشنج کنونی و انزوای ایران از روندها و تحرکات مترقی جهانی، بازگشت ایران به شرایط عادی خود را به عنوان یک عامل بازدارنده مؤثر، مؤثر و سازنده در صحنه بین المللی دشوار، پرهزینه و درازمدت خواهد کرد. هر چه خودرو مدت بیشتری در پارکینگ بنشیند و از آن استفاده نشود، به دلیل فرسودگی قطعات آن، فعال کردن آن گرانتر خواهد بود. وی تاکید کرد: نباید اجازه داد دنیا به حاشیه و انزوای ایران عادت کند.
به نظر شما در حوزه سیاست خارجی دولت چهارم و رئیس جمهور آینده چه مسائل و چالش هایی با آن مواجه هستند به عبارت دیگر در اولویت و برنامه رئیس جمهور آینده در حوزه سیاست خارجی چه سیاست ها و راهبردهایی باید لحاظ شود؟
وقت آن است که تکلیف ایران در برخی مسائل اساسی در حوزه سیاست خارجی روشن شود و سیاست مماشات و نفرین بیماری در این موضوعات کنار گذاشته شود. موضوع اول، تعیین رسالت روابط با آمریکاست. هر دولتی که قدرت را به دست می گیرد باید برای حل مشکل روابط با آمریکا تلاش کند. حل چالش با آمریکا زمینه را برای حل چالش های اروپا و بسیاری از کشورهای منطقه فراهم می کند. ایران به دلیل روابط متمایز با آمریکا، بسیاری از فرصتهای منطقهای و بینالمللی، سیاسی و اقتصادی را از دست داد. از همکاری های اقتصادی با کشورهای منطقه گرفته تا روابط ایران با قدرت های بزرگی مانند چین و روسیه که منجر به شکل گیری روابط ویژه و عمدتاً یک جانبه به هزینه ایران شد. کاهش سطح تنش با اسرائیل نیز در گرو حل این مشکل است. موضوع دوم انتساب موضوع هسته ای است. چالش هسته ای ایران بسیار طولانی بوده و هزینه های هنگفتی را از نظر اقتصادی و امنیتی به کشور تحمیل کرده است. صرف نظر از هزینه های اقتصادی، ایران از نظر فنی به سطح قابل قبولی و استانداردهای بین المللی در دانش هسته ای رسیده است. زمان بسته شدن پرونده هسته ای با ورود رسمی به باشگاه صاحبان فناوری تسلیحات هسته ای فرا رسیده است. دولت بعدی باید آمادگی و شهامت لازم را برای انجام این مهم داشته باشد. مشکل سوم، حل چالشهای مرتبط با روابط ایران با نهادها و سازوکارهای بینالمللی مانند گروه ویژه اقدام مالی (FATF)، نظامهای مالی و پولی بینالمللی، سازمان تجارت جهانی و غیره است. پول عامل جذب سرمایه گذاری خارجی و تجارت بین المللی است. روابط محدود و ضعیف اقتصادی، پولی و تجاری ایران تحت تحریم های آمریکا با وجود چالش های نهادی فوق با هزینه های بسیار بالایی در حال وقوع است و دولت آینده باید برای حل این سه چالش برنامه و راهکار داشته باشد تا کشور حرکت کند. در مسیری عادی و معمولی در صحنه بین المللی پیش می رود. بدون حل این سه چالش اساسی، امیدی به حل چالش های بزرگ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داخلی وجود نخواهد داشت. خوشبختانه کاندیداهای ریاست جمهوری به اهمیت و ضرورت سیاست خارجی اهمیت می دهند، اما حقیقت این است که تاکنون برنامه و سیاست مشخصی برای ساماندهی سیاست خارجی و حل چالش های اساسی از خود نشان نداده اند و عموماً به صورت کلی صحبت می کنند. و مهمتر از آن، جنبه های خوب و بد برجام.
آیا دولت با توجه به ساختار تصمیم گیری سیاست خارجی ایران قادر است چالش های مذکور را به معنای واقعی حل کند؟
چند سالی است که سیاست خارجی به پاشنه اصلی نظام سیاسی و ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران تبدیل شده است. پیدایش و تداوم چنین شرایطی برای ایران به ندرت در دنیا شاهد بوده است. کمتر از نظر نفوذ قوی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی داخلی نسبت به ریسک ها و چالش های سیاست خارجی. تسلط دائمی نگاه ایدئولوژیک در سیاست خارجی و نوسان نگاه عملگرایانه در این زمینه از یک سو و نگاه تک بعدی به ابعاد قدرت و فعالیت در سیاست خارجی، یعنی نیروی نظامی، به از سوی دیگر، به ویژه طی دو دهه، یعنی از سال 1381 تا کنون، از خارجی شدن ایران جلوگیری کنند. علاوه بر این شرایط، فقدان نسبی اجماع و وجود اختلافات اساسی بین جنبش های سیاسی و ارکان قدرت در کشور نیز وجود دارد. بخشی از این اختلاف مبنای اعتقادی و ایدئولوژیکی دارد که ساختار سیاسی و سلسله مراتب قدرت در ایران به راحتی می تواند اختلاف نظر در این حوزه را برطرف کند و بخش بزرگی از آن مبتنی بر سودجویی و رفتارهای مزدورانه از سوی صاحبان است. سرزمین. قدرت و ثروت در قالب پیگیری آشکار و پنهان آن. ضمناً با توجه به ساختار تصمیم گیری در سیاست خارجی که تنها محدود به دولت نیست، گروه عوامل و ارکان قدرت در دولت در تدوین و اجرای راهبردهای سیاست خارجی نقش دارند این مسائل به راحتی قابل انجام است و سوال اینجاست که چرا ایران در این ساختار تصمیم گیری مردد و سردرگم است؟ پاسخ به این سوال تا حدی در رویکرد و راهبردی است که دولت ها در رهبری اجرایی کشور دنبال می کنند. دولت در ایران موتور محرکه سیاسی و اقتصادی کشور است و بالطبع هدف گذاری صحیح می تواند سایر ارکان و ارکان قدرت را در کنار دولت قرار دهد. تجربه گذشته نشان داد که در دولت فقط تحریم اعمال می شد و در دولت راه رفع تحریم و توافق و گفت و گو را در پیش گرفت.
شما به برنامه جامع اقدام مشترک اشاره کردید. آیا مواضع نامزدهای ریاست جمهوری در جریان تبلیغات و مناظره ها در رد یا پذیرش توافق هسته ای و زمینه های احیاء یا تایید آن خلاصه می شود؟ اساساً آیا برجام هنوز ظرفیت پیشبرد سیاست خارجی ایران را دارد؟
اهمیت برنامه جامع اقدام مشترک بس است که امروزه به شاخص و محور اصلی سیاست خارجی ایران و کانون روابط ایران با قدرت های بزرگ چه در غرب و چه در شرق تبدیل شده است. اما باید توجه داشت که توانایی برجام 2015 برای تنظیم روابط ایران با جهان کاهش یافته است. موضوع اصلی که باید برای نامزدهای ریاست جمهوری مطرح شود، تمایل به احیای برجام نیست، بلکه سیاست و برنامه آنها برای تصویب برجام و رهایی کشور از برجام است. برجام برای آغاز حل چالش های ایران و غرب و حل بحران هسته ای ایران و آمریکا در دهه 1490 مفید بود، اما نیمه کاره رها شد و عملا کارایی خود را در سازماندهی روابط باثبات ایران و ایران از دست داد. ایالات متحده. غرب برای چندین سال. برجام یکی از بزرگترین دستاوردهای سیاست خارجی ایران و نماد دیپلماسی بین المللی در دوره زمانی خود به شمار می رفت. برجام در زمان مذاکره و امضا، ابزاری برای رهایی ایران از محدودیتها و فشارهای بینالمللی و بازگشت ایران به شرایط عادی در عرصه بینالمللی بود، اما متأسفانه چند سالی بود که احیای برجام به هدف اصلی تبدیل شد. سیاست خارجی، این تنها به معنای کاهش اهداف است. سیاست خارجی عمده و افول در سیاست خارجی ایران وجود ندارد. سیاست راهبردی ایران باید خلاصی از برجام و برجام و تضمین بازگشت رسمی ایران به عرصه بین المللی بدون قید و شرط، توافق و تعهد باشد. در شرایط کنونی تلاش برای احیای برجام یک سیاست حداقلی برای تنظیم روابط ایران با جهان است که کارایی لازم برای توسعه و گشایش اقتصادی را ندارد. دولت بعدی نباید سیاست خارجی کشور را به این سیاست ارتجاعی و ارتجاعی گره بزند. دولت بعدی باید وارد تعامل و گفتوگو شود و چالش با قدرتهای بزرگ بهویژه آمریکا را در فرمولها و چارچوبهای جدیدی که بسیار فراتر از برنامه جامع اقدام مشترک است، حل کند. تا زمانی که این مهم اتفاق نیفتد، تحریم ها برداشته نمی شود و اقتصاد ایران و معیشت مردم سرد نمی شود. برجام شرایطی را برای اقتصاد و زندگی مردم قرار می دهد و این شایسته مردم نیست. بنابراین معتقدم کاندیداهای ریاست جمهوری در مبارزات انتخاباتی خود و دولت بعدی در تدوین سیاست ها و عملکردهای خود باید تصویب برنامه جامع اقدام مشترک و رسیدن به وضعیتی باثبات و باثبات از نوع سازنده و تعاملی را مد نظر داشته باشند. شرایطی که اکثر کشورهای جهان تجربه می کنند.
به نظر می رسد برخی از نامزدهای ریاست جمهوری قدرت مانور و حرکت سیاست خارجی کشور را به منطقه و همسایگان و برخی نهادهای بین المللی مانند شانگهای و بریکس محدود کرده اند و همکاری با این نهادها و منطقه را برای موفقیت کشور کافی می دانند. سیاست خارجی کشور. آیا این رویکرد واقع بینانه به سیاست خارجی است؟
سیاست خارجی سیستمی از محیط ها، عناصر و بازیگران مختلف از جمله همسایگان، قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای، بازیگران و نیروهای بین المللی و نهادهای بین المللی است. عوامل سیاسی، اقتصادی و امنیتی محدوده سیاست خارجی هر کشور را در عرصه بین المللی تعیین می کند. ایران یک کشور بین المللی است و طبیعی است که دامنه فعالیتش بین المللی باشد و در مواردی که ایران نمی خواهد فعالیتی بین المللی داشته باشد عوامل و بازیگران بین المللی مثبت یا منفی ایران را مجبور به فعالیت می کنند که متاسفانه همین است. در چهار دهه گذشته اتفاق افتاده است. همسایگان و حوزه منطقه برای ایران بسیار مهم است، اما محدود کردن آن به همسایگان و منطقه تامین کننده منافع ملی و امنیت ملی ایران نیست. منطقه و همسایگان بخشی از مشکلات خارجی ایران هستند خوشبختانه در دولت سیزدهم تحرکاتی برای حل و فصل تنش ها و احیای روابط با کشورهای منطقه به ویژه عربستان ایجاد شد. از سوی دیگر، عضویت در معاهده امنیتی شانگهای و نهاد اقتصادی بریکس برای ایران مفید و مؤثر است، اما حقیقت این است که این دو نهاد در حال حاضر توانایی شناسایی و تأثیرگذاری بر روندهای بینالمللی و حل مشکلات و چالشهای خارجی ایرانی را ندارند. خط مشی. سیاست در حوزه های امنیتی و اقتصادی. باید تأیید شود که عضویت در این دو نهاد مستقل از منافع و جایگاه سیاسی و دستاوردهای توسعهای و امنیتی کشور است. تا زمانی که سه چالش ذکر شده حل نشود، عضویت در نهادهایی مانند شانگهای و بریکس و توسعه روابط با کشورهای منطقه و حتی قدرت هایی مانند چین و روسیه بیهوده و بی طرف خواهد بود.
311311
khabaronline به نقل از رابو