به گزارش -، جمعی از فرهیختگان جامعه فرهنگی ایران همزمان با اولین شب شهادت اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس اشعاری در مدح این رهبر مقاومت سرودند. مراسم تشییع ادبی «اسماعیل ذبیح الله» به میزبانی گروه بین المللی هندران برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری ایرنا، یکی از شاعران گفت: مرگ اسماعیل سرخ لعنت صهیون است و شاعری دیگر هانیه را به قربانگاه عشق برد و گفت: خون اسماعیل بر قربانگاه عشق ریخت. و شاعری دیگر به تلاوت و تلاوت هانیه اشاره کرد: «یا شکویی، قرآن تو پژواک عشق است». ای عاشق شور، غسل در خون جلال!
شاعر دیگری به ماجرای پرواز اشاره کرد و گفت: صدای باران در سینه ام می چکید. از غم فرار دوستانم غمگین شدم، شاعری دیگر امید را در دلها زنده کرد تا آنجا که «صبورم، چون می دانم که بعد از این». خون هانیه آغاز طوفان است.»
سید مسعود علوی شاعر و فعال فرهنگی ضمن تسلیت شهادت اسماعیل هنیه گفت: ترور و شهادت اسماعیل هنیه نقض آشکار قوانین بین المللی و بشردوستانه توسط وحشی ترین رژیم تاریخ بود که به کشتار کودکان شهرت داشت. نشان داد که این رژیم در برخی جاها کاملاً منفی بود، تا جایی که با اقدامات ناامیدانه خود، انحلال و نابودی خود را بسیار به زمانه خود نزدیک کرد.
وی افزود: انتقام شدید و خونین جبهه مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران از رژیم صهیونیستی که انتقام قطعی و روشنی برای همه جهان است به زودی نشان خواهد داد که امنیت طالوی و دیگر سرزمین های اشغالی تا زمانی که این رژیم غلط به طور کامل از بین برود.
وی تصریح کرد: اشعاری که در این تشییع خوانده می شود اولین واکنش شاعران در لحظه شنیدن خبر شهادت اسماعیل هنیه است که خود به خود از بدن سوخته و سوخته شاعران بیرون آمده و خواستار انتقام سخت از مضامین محوری این اشعار هستند. .
اشعار سروده شده در این نشست مجازی را مرور می کنیم:
علی رضا قزوه
تو مثل حاج قاسم بودی، اسماعیل ما بودی. قابیل تو را کشت و تو هابیل ما بودی
تمام وجودت پر از بوی قرآن شد ای اسماعیل! در کدام آیه از طرف مقابل ما شهادت گرفتید؟
درود بر خدا، ای بازوی حکیم برای مردم غزه! که دست راست و رکورددار ما بودی
فرق مردم فلسطین و ایران چیست؟ تو، یوسف، الیاس، از مردم ما بودی
قرآن بخوان، بی سر بخوان، این بار اسماعیل! تو صدای عرش و باران آواز ما بودی
حسین اسرافیلی
اسماعیل یعنی چی اینا تو رو میخوان؟! وحشی های گوساله دوست از شما چه می خواهند؟!
این جنگل نشینان تمدن خوار چه می خواهند؟! این مست ها از تو چه می خواهند؟!
آهنگ مشاور نظامی
هانیه چه صدای ناب قرآنی دارد چه شعر زیبایی خواندی هانیه
قربانی خدا راز خونین است. هانیه باید بدونی
خاستگاه سید مسعود علوی
من نمی توانم احساساتم را با کلمات بیان کنم. تبریک به این شهدا
دلم از قند عشق پر شده است. من از این باور مستم از تو نترس
در عشق بی اساس دوستم آرام می گیرم. به پایه ای فراتر از اوج پیامدها
مرگ اسماعیل سرخ، نفرین زندگی صهیون است. که هر لحظه با یاد خود قیامت برپا می کند
عمل سرکوب اکنون در گوش جهان طنین انداز خواهد شد. صدای غم انگیز شمشیر تو
حمیده برصفر
گرمای ابراهیم در دل، گرمای قاسم در جگر… شعله ای که با حرارتی دیگر جانمان را بارید!
گریه دیگر راه حل این آتش سوزان نیست. اشک هم از غم روی گونه هایمان می سوخت
لحظه دیدار بود و تو آمدی پای جان; تا آخر شب گونه هایت را ببوسم بابا
شکی نیست که تو صلح خالص و روشن می خواستی. گرمای اقیانوس قبل از پرواز
ای اسماعیل! اسماعیل در آرزوی دنیاست. خود را از دنیا و فکر ترس و خطر رها کنید
ای جلال، صدای قرآن تو طنین عشق است. ای عاشق شور غسل در خون جلال!
چشمه های نور از رگ هایت جاری می شود. ابدیت در دل این خاک سرسبز
او به خورشیدی که هرگز غروب نمی کند نزدیک و نزدیکتر می شود. شما با بسیاری از شوالیه های سپیده دم باز خواهید گشت
شوجان پرویز (بنگلادش)
من برای حقوق مردان فلسطینی جان دادم. تو رهبر این سرزمین شدی و تو فلسطینی
نام تو بر هر برگ درخت زیتون سبز است. طراوت گلهای خندان فلسطینی
رسول الشریفی
در غزه صدای زن و مرد اسماعیل. اسماعیل در سوریه، لبنان و یمن
ایران پرشور دوباره برخاست، صد گلوگاه برای وطن اسماعیل
شعبان کرم دخت
می گویند راه عشق پایانی ندارد. خون اسماعیل به قربانگاه عشق جاری شد
عزاداری محرم در این ایام لازم است; باشد که راه عشق هرگز خالی نباشد
محمدمهدی عبدالله
چه گشایش عاشقانه ای به قرآن فدای عشق؛ آیاتی در مورد استقامت با صدای عشق خوانده می شود
شهادت مردانی که روزی عاشق شده بودند شکی نیست. چقدر زیباست نوشیدن بوی گواهی قرمز
راه مقدس نیز با خون شما آزاد خواهد شد. از صهیون، فلسطین خواب راحت را می دزد
در کنار مسجد الاقصی نماز شکر می خوانیم. غزه این عبارت را با خود تکرار می کند.
ما باید برای مصیبت های رژیم صهیونیستی افسوس بخوریم. چه کسی باید روزی این جنایت را بپردازد
احمد رفیعی وردنجانی
شما باید مسیر ارتباطی خود را به این روش ساده دنبال کنید. اینجوری باید تا لبه عشق رفت
برای لذت دیدن لبخند حضرت دلدار؛ شما باید با قلبی عاشق و رویی باز بروید
با وجود نیمه شب در شکوه بیداری; شما باید در وسط میدان سمت راست بایستید
به میدان عاشیق حضرت عاشیق; شتابزده، مثل آشغال، باید بروی
عجب کار پاکی است، مردن در راه عشق. باید عاقلانه از آن استفاده کرد
به دنبال چشیدن طعم مرگی که زندگی می بخشد. عنان زندگی از دست رفته باید برود
به ضیافت حقیقت مثل هانیه عاشق؛ باید با تمام فامیل به شوق بروید
سمانه خلف زاده
صدای باران در سینه ام؛ از دست دادن دوستانم ناراحتم
اما من صبور هستم زیرا می دانم که بعد از این; خون هانیه آغاز طوفان می شود
خانم کپری حسینی بلخی (افغانستان)
آواز شام و اورشلیم و نیل ابوالعبد; افتخار و افتخار این خاندان ابوالعبد است
سوگند به «قلع و زیتون» فلسطین. اسماعیل ابوالعبد برنده است
فایز زرافشان
کی گفته داستان ما داره تموم میشه اسماعیل؟ این نقطه آغاز عصر اسماعیل است
سرت را از دریای خون بلند کن و پرچم را پایین نیاور. اسماعیل گاهی ستایش می شود و گاهی طوفانی
همچنان در قتلگاه غزه آینه ها تراشیده می شود… و زینب سلام الله علیها در بلندی های جولان اسماعیل.
با گلوی خون آلودت بخوان، با صورت گلگونت بگو؛ اسماعیل دانشمند کندوهای سربداران است
شهادت محل ارتباط ابوالعبد با خداست. آنجا نمان، عید قربان اسماعیل است
محمود الیوسفی
به لحظه تولد اسماعیل خوش آمدید. ای شهید نزاع، قبیل اسماعیل
چون حاج قاسم آرزوی تو را پذیرفت; درد تو در دل این خانواده اسماعیل نقش بسته است
ما یک لحظه شما را دور از آتش میدان ندیدیم. عید اسماعیل لحظه ای در امان نبود
پس از این، صد نهر از خون شما جاری خواهد شد. اسماعیل در خون تو خوابیده است
با برکت خون تو همراه خواهد بود; خاک فرات و آسمان نیل اسماعیل
ای اسراییل، ای اسراییل، ای اسماعیل در خون تو، فرار تو اعتماد دل ما را بیشتر کرد
تو رفتی، اما به زودی دوباره تو را خواهیم دید. سلام اسماعیل اسماعیل اسماعیل
فاطمه سادات و موسوی
چه اشتباه بزرگی! به خودت ظلم کردی؛ بلای وحشتناکی بر سر خود آورده ای
مهمون ما رو تو خونه ما کشتی؟؟! تو در خانه خودت مرده ای! بی شک!
اگر یک ترفند شلیک کنید جای غرور نیست! اگر بمیرم به جنگ تن به تن بیایم؟!
به شوق و شجاعت قسم، از چه چیزی نمی ترسی؟ وقتی سیاه می بینید رنگ شما زرد می شود
کی تموم میشه؟ او کی می آید که تو جسد سردی هستی؟
با غیرت و ایمان قسم که مرگت قطعی است! به خون شهدا هلاک می شوید!
پیشانی خوبی داری
سرم از غم می سوزد.
غمگینم چون ایمانم می سوزد
مهمانم را وسط خانه کتک زدند. تمام بدنم از شرم می سوزد
محمد علی یوسفی
مهمان ما در خانه ما در خون غلتید. بوی شهادت فضای خانه ما را پر کرده بود
از باران مهمان خوب خانه ما بود. عشق و آرامش از آسمان شهرمان بارید
مهمان ما یک مقاومت فلسطینی بود. همیشه پرتو امیدی در چشمانش موج می زند
بار سفر خود را جمع کنید و سوار Hogge of Light شوید. زن ها از جلوی ما به خانه خورشید چشمک می زنند
چون حاج قاسم است مثل یک خواننده است. هنگام شهادت به جنگ مرگ خندید
پس علما و پیشوایان مراقب باشید. پس از صدور گواهینامه، مسیر شما قابل تمدید است
آنها باید بدانند که نسل اسرائیل احمق است. مبارزه شما بعد از شهادت تشدید می شود
فرزانه قربانی
روز خداحافظی سرخ تو آغاز طوفان است. ایران به فکر انتقام خون مهمان خود است
پرواز کردم و به بهشت رفتم. چون لانه شما در بلندی های جولان است
دور از خانه، صبح عجیبی اینجا را ترک کردم. حتی معراج تو هم مثل مرد میدان است
از قربانی های هاجر کاسته نخواهد شد. همین بس که اسماعیل خیلی ایلیش است
همه از طریق اورشلیم گذشته را می دانند. مملو از بوی رکاب شهداست
قرآن را به صدای عرش بخوان ای مرد. به خون تو قسم که صهیون رو به پایان است
سمره، عشق من
انتقام سخت در راه است، اسرائیلی ها. زندگی شما خیلی کوتاه است، اسرائیلی ها
آیا این کاخ با کشیدن خون و خاک ساخته شده است؟ رویاهای شما در ته چاه است، اسرائیلی ها
ما به زودی به درخواست شما پاسخ خواهیم داد. اسرائیلی ها میزبانان سرسخت و خونخوار هستند
با این حال مرد میدان قوی تر می رسد. اسماعیل بی پروا است، اسرائیلی ها
«لندن گلو اسماعیل» کل آزاده; اسرائیلی ها به نوار غزه چسبیده اند
خون اسماعیل بر شالوده پاشیده می شود. ای بنی اسرائیل وقت طوفان سپیده دم است
صبا فیروز
محرم در محرم اللّه باز هم موسم غم است خدایا
تمام دنیا از سنگ ساخته شده است. خیلی پر از غم و اندوه بود خدایا
شهلا کلبالی
تا اینکه بر شهادت خود مهر حق زدی. وعده صادق محقق شد و مال منصور به دست آمد
پاداش مردان خدا پاکی سر و مهر است. شما مستحق این شناخت بودید، حق با شما بود، جام ممکن بود
ام البنین بهرامی
یک بار دیگر کین آتش گرفت و یک مرد مرده را بوسید
قاسم اسماعیل نیز سوزانده شد. این درد به ما تحمیل شد
درد پر از رنج است و گرما تلخ تر، چون در ایران مهمان بود
دشمن مهمان عزیز ما را گرفته است. شرم زندگی ما را زخمی کرده است
باز هم شب شد و دزدی در نیمه های شب بود. نامرد باغ را آتش زد. باغبان غمگین بود و برای خون مهمانش گریه کرد
او مرد میدان است، مرد جنگ
حتی اگر ثوابش شهادت باشد; لیک از اینکه انتقام فوری از طرف ما همراه با علی بگیرد، احساس آرامش می کند
ای علی! این بار دوباره گرم است
همانقدر که سرنوشتت داغ است، بمیر.
ذوالفقار را از خواب بیرون آورد
بار دیگر خداوند اسماعیل را ذبح کرد.
khabaronline به نقل از رابو