مستوره النصیری: از شهرآر 1401 که اعتراضات به بهانه درگذشت مهسا امینی در ایران آغاز شد، موجی از اخراج اساتید دانشگاه در کشور آغاز شد. اگرچه این اخراج ها گاهی اتفاق می افتد، اما بیشتر آنها مواردی مانند تعلیق، کاهش حقوق، عدم تغییر وضعیت یا بازنشستگی اجباری است، به طوری که به آنها اخراج نمی گویند، تعداد آنها به حدی است که یکی از مهمترین چالش های وزارتخانه است. کار و علم را می توان اخراج اساتید دانست، به ویژه که برخی از منتقدان این موضوع را موج سوم اخراجی های انقلاب فرهنگی نامیدند. اخیرا خبر برکناری زهرا موسوی، دختر زهرا رهنورد و میرحسین موسوی نیز مطرح شده بود. به همین منظور به سراغ دکتر سیمین کاظمی، پزشک، جامعه شناس و عضو مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی رفتیم و از وی در مورد تأثیر این اخراج ها بر وضعیت سلامتی این افراد جویا شدیم. دانشگاه ها، وضعیت اساتید زن و آینده این اساتید در دولت چهاردهم.
جزئیات این گفتگو را اینجا بخوانید:
به گفته برخی از کارشناسان حوزه آموزش، در سه سال اخیر (بعد از دهه 60 و ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد) وارد موج سوم انقلاب فرهنگی شده ایم.
بعد از پاکسازی دهه 60 اتفاق دیگری افتاد و آن تغییر در روند انتصاب استاد و پذیرش دانشجو بود به طوری که نیروهای منتقد و مستقل اجازه ورود به دانشگاه را نداشتند. اهمیت موج دوم و سوم تطهیر در این است که برای افرادی رخ می دهد که در دوران جذب و پذیرش مورد تایید سیاسی و مذهبی قرار گرفته اند. علاوه بر این، پاکسازی در دهه های گذشته همواره صورت گرفته است، اما در برخی مقاطع تاریخی مانند سال های 2008 و 1401 هجری قمری شدت یافت.
آخرین موج پاکسازی ها پس از اعتراضات اجتماعی سال 1401 آغاز شد. دلیل آن هم این است که دانشگاه نسبت به این اعتراضات بی تفاوت نبوده و با تظاهرکنندگان همدردی می کند. دانشگاه از بدو تأسیس تا کنون وجدان بیدار جامعه ما و یکی از کانون های فکری ایران بوده است که در موقعیت های تاریخی نشان داده است که به مسئولیت اجتماعی خود واقف است و به تمامی نظارت های اعمال شده بر آن پایبند است. اما عدهای میخواهند دانشگاه نهادی تحقیر شده در معرض اقتدار باشد که چشمان خود را بر تحولات اجتماعی و بلایای اطراف میبندد و سکوت میکند. آنها انتظار دارند که دانشگاهیان با تلاش حداکثری به اتم های جداگانه تبدیل شوند و رسالت نهایی فرد دانشگاهی از دانشجو تا استاد، رستگاری و رهایی فردی است و ربطی به جامعه ندارد. بنابراین، برای کنترل دانشگاه، یک پروژه تطهیر ایجاد شد که اعتقاد بر این است که هدف مطیع دانشگاه را محقق کند.
چرا وجود اساتید غیر متعهد را برجسته نمی کنند؟
اول، آنها اساتید جنبش عدم تعهد را به عنوان یک تهدید می بینند، آنها را به خاطر ناآرامی های اجتماعی سرزنش می کنند و به جای توجه به انتقاد آنها، آنها را اخراج می کنند. ثانیاً، دیدگاه غالب در مورد مناصب اجتماعی و شغلی تحت کنترل دولت این است که این مناصب امتیازاتی هستند که دولت می تواند بین حامیان خود تقسیم کند. به همین دلیل است که هر وقت بخواهند آن را از کسانی که خود را یاغی می دانند می گیرند. پرکردن این پست ها ربطی به شایستگی علمی ندارد، بلکه سیستم توزیع امتیاز بر اساس منافع قدرت مسلط است که تعیین می کند چه کسی مقام استادی دانشگاه را به دست آورد.
مهمترین اثرات و چالش های عملیات موسوم به پاکسازی را چگونه می بینید؟
نهاد دانشگاه برای دستیابی به رشد و توسعه باید مستقل از مداخلات خارجی باشد و دانشگاه باید سازوکارهای روشن و شفافی برای جذب استاد داشته باشد. اخراج اساتید به دلیل اختلاف نظر یا مخالفت با مراجع، به نهاد دانشگاه آسیب وارد می کند و آن را از نیروهای علمی توانمند، متعهد، وظیفه شناس و مسئول محروم می سازد.
ماجرای اخراج زهرا موسوی از دانشگاه اخیرا خبرساز شد. اصولا اخراج اساتید زن جز در موارد نادر از جمله ایشان بدون توجه به اینکه تعداد اساتید اخراجی بیشتر است چندان مورد توجه قرار نمی گیرد، حال شما چطور است؟ این موضوع را ارزیابی کنید؟
در مورد اخراج اساتید زن صحبت زیادی نشده است، زیرا اساتید زن فرصت کمتری برای اعتراض و جلب توجه رسانه ها به وضعیت خود دارند. آنها مانند مردان به چهره های کاریزماتیک تبدیل نمی شوند و رسانه ها کمتر به اساتید زن توجه می کنند. بنابراین اخراج هایی که اتفاق افتاد اکثراً مسکوت بود. در مورد کاهش تعداد اساتید پاکسازی شده نیز باید به این نکته اشاره کرد که تعداد اساتید دانشگاه ها بسیار کمتر از مردان است و احتمال عضویت زنان در هیئت علمی بسیار کمتر از مردان است. به عنوان مثال، در علوم اجتماعی، تقریباً 15 درصد از اساتید دانشگاه های دولتی زن هستند. در برخی دیگر از تخصص ها حداکثر به 25 درصد می رسد که خوش بینانه ترین است. با توجه به این توصیف، ممکن است تعداد زنان پاک شده کمتر از مردان باشد، اما باید نسبت را نیز در نظر گرفت. علاوه بر این، سختگیری در جذب زنان به عنوان استاد و مدرس تا حد زیادی به دلیل جنسیت در فرآیند استخدام و این واقعیت است که در مورد زنان، تعصب یا حداقل بی طرفی بیش از مردان در جذب و استخدام اعمال می شود. . حتی ظاهر و پوشش زنان در استخدام اهمیت بیشتری نسبت به مردان دارد و انحراف از استانداردها ممکن است منجر به طرد و اخراج شود.
این اخراج ها چه تاثیرات منفی بر فضای دانشگاه و آموزش و پرورش دارد؟
جدایی استاد و دانشجو برای این است که دانشگاه را تابع خواسته های دولت کند و نشان دهنده سلب استقلال از دانشگاه باشد. وقتی دانشگاهی خودمختار نباشد و تصمیمات توسط نیروهای خارجی گرفته شود، کارکرد مورد انتظار را نخواهد داشت. دانشگاهی که در آن فقط یک رویکرد فکری مجاز باشد رشد و شکوفا نخواهد شد.
به نظر شما یکسان سازی فضاهای علمی و آموزشی با همفکران در سه سال گذشته چقدر موفق بوده است؟
تطهیر و تطهیر اصطلاحی موهن است که برای نام بردن و طرد منتقدان و افراد مستقل به کار می رود و صاحب اندیشه انتقادی و رای مستقل به نجاست و نجاست تعریف می شود تا زمینه رفع و اخراج فراهم شود و با این برچسب ها او را موجه جلوه دهد. بر اساس شواهد مختلف، اتحاد پس از اعتراضات اجتماعی سال 1401 تشدید شد. اما تجربه دهه های گذشته نشان می دهد که هماهنگ سازی و تطهیر پروژه شکست خورده است، زیرا نمی توان جریان فکر و آگاهی را متوقف کرد و نهاد دانشگاه خواهد بود. قادر به بازسازی و ترمیم زخم های خود باشد و هرگز نمی توان آن را به طور کامل کنترل کرد.
اغلب می بینیم که این تعلیق ها، تعلیق ها و اخراج ها با تکذیب مسئولان و روسای دانشگاه ها همراه است، پس چرا تکذیب می کنند و از چه می ترسند؟
آنها این موضوع را تکذیب می کنند زیرا این اخراج ها ناعادلانه و غیرقانونی است، حداقل مطابق با قوانین دانشگاه نیست. اخراج غیرقانونی اساتیدی که در کار خود موفق بوده و از اعتماد دانشجویان برخوردارند و نیز تعلیق و اخراج دانشجویان صرفاً به دلیل انتقاد از مرجعیت یا ناهماهنگی فکری و عقیدتی امری است که مورد قبول جامعه و پایگاه اجتماعی آن نیست. . بنابراین از اقلیت حاکم، با توجیه اداری مردود، متوقف یا تعقیب می شود و شکل قانونی و توجیهی از قبیل بازنشستگی اجباری، عدم تغییر وضعیت و … داده می شود.
به نظر شما صرف نظر از شعارهای مطرح شده، احتمال بازگشت این اساتید به دانشگاه در دولت بعدی چقدر است؟
آینده چیزی است که با اراده و عمل نیروهای اجتماعی ساخته می شود. برای ایجاد آینده مطلوب باید از درون جامعه مدنی و همچنین دانشگاه برای بازگشت دانشجویان و استادان و نیز شفاف سازی و عادلانه بودن شرایط به کارگیری اساتید مطالبات شکل گیرد. دولت باید متعهد به استقلال دانشگاه از مداخلات خارجی باشد و تدابیری اتخاذ کند تا از روند برخوردهای ناعادلانه و سختگیرانه جلوگیری کند و فضای دانشگاه را از تمامیت خواهی عده قلیلی دور کند و محل تضاد نظرات و نکات مختلف باشد. از دید
4747
khabaronline به نقل از رابو