اخبار اخبار عمومی

«با صرف یک قهوه از گذشته و آینده‌ی خود باخبر شوید»

تبلیغات بنری


به گزارش خبرگزاری اخبار آنلایندر تابستان 1338، رجبعلی اعتمادی 26 ساله، معروف به را اعتمادی، خبرنگار مجله اطلاعات هفتاجی، که بعدها به داستان نویس مشهوری تبدیل شد، گزارش میدانی جالبی برای مجله خود تهیه کرد. گزارشی از بازار داغ راملان و کلکسیونرهای کف پایتخت در آن زمان. بر اساس این گزارش، در آن مدت یک میلیون و 760 هزار نفر در تهران وجود داشته و 1200 نفر دعانویس، فالگیر، فالگیر و… بوده است. نکته جالب این است که برخی از آنها عملکرد بسیار واضحی داشتند، حتی برای این کار فروشگاهی خریدند و در ویترین خود تبلیغ کردند. همانطور که بخش هایی از این گزارش جالب را که در شماره 935 هفته نامه اطلاعات در تاریخ 5 شهریور 1338 منتشر شده است، می خوانید:

در مجموع در تهران ما حدود 1200 نفر با دعانویسی و فال و ریگ و … زندگی می کنند که از این تعداد حدود 120 نفر دارای تشکیلات گسترده و قدیمی هستند و بقیه یا در مغازه های محله های مختلف شهر هستند. دارند یا در کوچه پس کوچه های شهر قدم می زنند.

اقدام غیر قانونی؟

حرفه فالگیر جایگاه حقوقی جالبی دارد. طبق قانون رسمی، فالگیری، شن و ماسه و … جزو مشاغل غیرقانونی شناخته شده است و به نظر می رسد این گونه افراد باید تحت تعقیب قضایی قرار گیرند، اما اخیراً شایعه شده بود که وزارت دارایی برای افراد در این زمینه اخطاریه مالیاتی صادر کرده است. – به آن صنعت می گویند و گویا بیشترین مالیات در بین فالگیران و نویسندگان متعلق به آقای عبدالله ابراهیم بیگ است. به این فرد که دارای تشکیلات تفصیلی در جنوب شهر است گفته شده که باید فقط 56600 ریال مالیات سال 1394 بپردازد.

جنوبی ها و شمالی ها

اکثر فالگیرها و فالگیرهای تهران در مناطق شمالی و جنوبی شهر زندگی می کنند. اکثر فالگیرها در جنوب تهران زندگی می کنند و محل تجمع جنوبی ها در خیابان مولوی است. فال و فال در این خیابان تقریبا رسمی است و حتی عده ای فال فروشی باز می کنند و به امور مشغول می شوند.

درآمد فالگیرها و فالگیران جنوب شهر روزانه 500 تا 5000 ریال برآورد شده است. مشهورترین فالگیر و دعانویس جنوب شهر شخصی به نام المنصوری است و مراجعین او اغلب افراد مشهوری هستند که از شمال شهر دورتر به خانه او می روند. این یکی دو حیاط اندرونی و بیرونی دارد. در حیاط داخلی خانه اش به جز مشتریان اجازه ورود به هیچکس را ندارد و المنصوری از گرفتن عکس و حتی ملاقات با خبرنگاران خودداری می کند. این فرد بین 150 تا 500 ریال به عنوان حق ویزیت از مراجعین دریافت می کند و چندین نفر به صورت مستمر از منزل و محل سکونت او نگهبانی می کنند و درآمد خالص روزانه وی حدود پنج هزار ریال است. نکته عجیب اینجاست که این فرد هر وقت به مسافرت می رود برای مشتریانش سفارش می نویسد و پسرش که سمت نمایندگی را دارد بین مراجعین توزیع می کند.

آقای مکتبی

یکی دیگر از دعانویسان معروف جنوب شهر شخصی به نام «آقا مکتبی» است. این شخص هم در خانه دو طبقه اش از مشتری پذیرایی می کند… یک روز که برای عکس گرفتن و خبر دادن به خانه آقای مکتبی رفتیم، بیش از هشتاد زن از راهرو به اتاق جمع شدند. من و عکاس که خود را به عنوان مشتری نشان می دادیم، با زنان محله که عموماً ساکنان پایین شهر بودند، صحبت کردیم. زنی گفت: پسرم دو شبانه روز صبر کرد، فکر می کنم بهترین آنها به او ضرر می رساند و من بی وقت آمدم نماز بخوانم. اما بیشتر خانم ها برای درمان سردرد، تب و یا دعای جراحات چشمی نزد آقا مکتبی می آیند و اطرافیان آقا مکتبی هم مدعی هستند که در درمان تشنج های ناشی از تب معجزه می کند!

کار سخت

مطالعه زندگی جادوگران و جادوگران واقعاً کار دشواری است و توصیف وضعیت این مقوله در یک گزارش دشوارتر است! با این حال، تا حد امکان، نتیجه چند هفته تحقیق در مورد این فصل را به اختصار شرح خواهم داد.

برج های قهوه!

در میان کاست ها و سرگردان ها نیز کسانی هستند که به نام فال قهوه مردم را فریب می دهند و نمی دانیم چرا فقط زنان فال قهوه را می بینند. تا همین اواخر خانمی به نام «مارگاریتا» کلاس فال قهوه ویژه داشت و چند خانم تهرانی زیر نظر یک معلم عالی رتبه بودند! آنها این حرفه عجیب را آموختند. مارگاریتا مدتی پیش ایران را ترک کرد، اما شاگردانش اکنون در گوشه و کنار شهر به کار خود ادامه می دهند. یکی از شاگردان با استعداد مارگاریتا زنی به نام پری است که در یکی از خیابان های شمالی شهر مغازه دارد و از قهوه ثروت به دست می آورد. “پری” به ثروت قهوه خود اطمینان زیادی دارد و می گوید که ثروت قهوه من 100٪ درست است!

باری می گفت: چندی پیش مرد جوانی پیش من آمد و در حالی که به فال او نگاه می کردم به او گفتم تا یک هفته دیگر از خانه بیرون نرو، زیرا خطری در کمین توست. مرد جوان حرف من را باور نکرد و فردای آن روز تصادف کرد و به شدت مجروح شد. حالا این جوان ایمان عجیبی به من پیدا کرده است و مرتب می آید تا در قهوه ثروتی به دست آورد…»

غلامعلی سیارپور، کاملیا، باری، آقای مکتبی ... گزارشی خواندنی از فالگیرها و فالگیرهای تهرانی / مردم تهران چقدر به فالگیرها پرداختند؟

از گذشته و آینده

زنی به نام «کاملیا» نیز مغازه‌ای در کنار کلیسا و نمازخانه دارد و تابلویی در مغازه او نوشته شده است: «با یک فنجان قهوه گذشته و آینده خود را کشف کنید». ماشین این سیاستمدار جلوی مغازه اش می ایستد و صاحبان ماشین های پولدار با نوشیدن قهوه از آینده خود مطلع می شوند!

کاملیا گفت: “من مشتریان مشهور مشهوری دارم.” به هر فال قهوه بیست ریال «حق الفال» پرداخت می شود و مراجعین فال قهوه ها معمولاً پیرمردان و گاه زنان جوان هستند.

مانیتورهای کف

کار و حرفه کاپینن بیش از دیگران به قول معروف ارز است. در طبقه بالای یک ساختمان بزرگ مردی به نام خاچیکیان زندگی می کند که تا چند سال پیش با مجوز مقامات رسمی بازرس طبقه بود اما امروز انگلیسی تدریس می کند! خاشکیان کتاب های متعددی در زمینه فال دارد و در بیان خاطرات گذشته خود می گوید: سه روز قبل از وقایع مرداد 1331 وقایع آن روز را پیش بینی کرده بودم و چندی پیش نیز وقایع آینده را به اطلاع مجلس شورای ملی رساندم. !

خاشقیان به دانش خود بسیار افتخار می کند و می گوید: «من سه گواهینامه در نخل خوانی دارم و تمام دنیا در اختیار من است و همه اتفاقات را پیش بینی می کنم مثل من، اما متاسفانه به جای تشویق، تنبیهم می کنند و مانع برنده شدنم می شوند!»

صد نفر

نمی دانم در مورد غلامعلی سیارپور معروف و بازنشسته چیزی شنیده اید یا نه. این مرد نام شما را به طرز عجیبی به زبان می آورد و به محض ورود به خانه ذهن شما را می خواند. سیرپور در حال حاضر در تجارت فرش است و در برخی از جنبه های دیگر پیش بینی می کند و ادعا می کند که قبلاً بسیاری از رویدادهای بزرگ را پیش بینی کرده است. در مجموع بیش از صد نخل کار ماهر در تهران وجود دارد و اکثر آنها در شمال شهر زندگی می کنند.

رامال ها

مردان شنی و جادوگران وحشتناک ترین دسته را تشکیل می دهند. این افراد برای جذب مشتری دست به کارهای عجیب و وحشتناکی می زنند و مشتری هایشان بیشتر زنان و جوانانی هستند که در عشق شکست خورده اند. این افراد مشتریان خود را روی «رشته» می‌گذارند، طلسم می‌کنند و روش‌های عجیبی را انجام می‌دهند که موی فرد سیخ می‌شود. یکی از شعبده بازان تهرانی که کاسه ای به نام جام جهان نما دارد، مشتریانش را با تشریفات خاصی به کنار «جام» می برد و با استفاده از قدرت هیپنوتیزم، ارواح خیالی خاصی را در چشمانشان مجسم می کند.

طلسم ها و جادوگران ابزار خطرناکی برای “ایجاد عشق” بین مردان و زنان جوان هستند، زیرا آنها اغلب جادوها و جادوهای خود را در اختیار “واسطه” قرار می دهند و زنان بی گناه را به دام خطرناکی می کشانند که فرار از آن دشوار است. پولی که این افراد از مشتری های خود می گیرند نیز بسیار زیاد است و اغلب علاوه بر پول، چند متر پارچه، مقداری شکر، چای، یک جفت خروس و… می گیرند تا «اجنه» را راضی کنند. در مقابل چیزی به نام سحر و جادو می دهند که در عصر علم و تمدن شناخته شده نیست، پس نامش جز بازی و نیرنگ و نیرنگ نیست…

برخی از ساحران و جادوگران بر اساس شواهد پرونده های قضایی گاه مرتکب افترا و امثال آن می شوند و توسط مراجع قانونی تحت تعقیب قرار می گیرند.

پایتخت نشینان بر اساس یک حساب سرانگشتی بیش از دو میلیون ریال به فالگیران، فالگیران، شعبده بازان و نویسندگان پرداخت می کنند و یک مشت کاغذ و آهن شکسته به نام طلسم دریافت می کنند. متأسفانه به دلیل سخت گیری شعبده بازان و فالگیران و دعانویسان ورود عکاس به چنین خانه هایی به شدت سخت است وگرنه خوانندگان عزیز ما می دیدند که در اتاق انتظار این افراد زنانی با علم روز به روز هستند. ، مردان جوان، پیرمرد، در انتظار بزرگترها، شخصیت ها، در انتظار نوبت، لحظه شماری …

259

تبلیغات بنری

khabaronline به نقل از رابو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *