حسین قره: بهرام بیضایی یکی از نوابغ این اثر است که عمر خود را صرف کشف ریشه های آیین های نمایشی ایرانی کرد و در تعزیه تلاش زیادی کرد. از آنجایی که حکیمان روزگار گذشته نسبت به این هنر عامیانه بی تفاوت یا دور بوده اند، در نهضت «بازگشت به خود» در دهه های 30 و 40، هنرمندان متاثر از رویدادهای مدرن به ریشه ها نگاه کرده و سعی در ایجاد نوعی هویت ایرانی از این هنر عامیانه داشتند. پایگاه هنر عامیانه و با وجود این هویت جدید سر در وقایع و مفاهیم مدرن داشت و منتقد سنت بود، اما نمی خواست مقلد کامل هنر غربی باشد و البته پس از چندین دوره اقتباس ناموفق. سعی در بازآفرینی هویت گمشده در قوم و هنر ایرانی داشت.
بهرام بیضایی اولین هنرمندی بود که به ضرورت و ضرورت پژوهش در میراث گذشتگان در عرصه نمایش پی برد و در سنین پایین با تحقیق در نسخ خطی تعزیه – میراثی از خانواده پدرش – آغاز شد. فصلی جدید در هنرهای نمایشی ایران کتاب «نمایش در ایران» یکی از عمیقترین و دقیقترین آثاری است که در این زمینه تولید شده است و پس از گذشت شش دهه از تولید آن، همچنان منبعی دانشگاهی و پژوهشی است که میتوان در پژوهشها به آن اشاره کرد. .
“روز رویداد”؛ نتیجه جستجوی بیضوی
تحقیقات جامع بیضایی در مورد تعزیه و دیگر آیین های نمایشی را می توان در بسیاری از آثارش دنبال کرد و مشاهده کرد. مجلس شون در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین، «شورای افسران زادان» و… یا همان سبک را در نوشتن و اجرا تکرار می کرد، مانند «سهراب کیشی»، جنا و بلادور» و… یا در اثری از شیوه ها و فنون اجرا که تعزیه از آثاری چون «شریکا تارا»، «غریبه و مه»، «مسافران» و… بهره برد اما با همه اینها. در آثار او گفته شد که بهرام بیضایی متاثر از تمام تحقیقاتش در مورد تحریف سناریوی برجسته و بسیار واضحی داشته است و آن سناریو «روز واقعه است» یکی از فوقالعادهترین فیلمها محسوب میشود به وقایع کربلا و شهادت حسین بن علی پرداخته است با مطالعه این اثر می توان شواهد بسیاری از پیوند اسطوره ها و عرفان های ایرانی با وقایع سال 60 هجری قمری و جوانی که عاشقش می شود نشان داد. مسیحی که برای رسیدن به عشق خود مسلمان می شود، شبلی از دره ای به دره و از واحه ای به واحه و خانه به خانه می رود تا به روز حادثه برسد و حقیقت را دریده و دریده ببیند و بر نیزه است. شبلی که نامش در فیلم به عبدالله تغییر یافته است، مرد جوانی که در دربار دامادش صدایی می شنود: «چه کسی به من کمک می کند؟» و می شنود که «فردا در وادی وحشت مسیح در نینوا مصلوب خواهد شد». ” “. این آغاز سفر است که در آن شمشیر و لباس و اسب و چیزهای دیگر را برای جبران آنچه بر حسین بن علی آمده است می دهد.
گرچه در آن زمان به بیضایی اجازه ندادند که این اثر را خودش بسازد – مانند بسیاری از کارهای دیگرش – اما جادوی این اثر زیبا جاودانه شد و بسیاری از کسانی که از «عطر گل های ایران» چیزی نمی دانستند، چنین سخنان عمیقی گریستند. هنگامی که عبدالله به جایی رفت و بت های ویران شده دوران جاهلیت را بر زمین دید، از نگهبان معبد ویران شده پرسید: ای کاش می دانستم حسین بن علی چه می گوید.
قلب ناصر با تشریفات مردمی قوت می گیرد
ناصر تقوایی هنرمندی در سطح دیگری است که به هنر عامه پسند روی می آورد و برای روایت آنچه وجود دارد آثار مستند خلق می کند. نام تقوایی جوان با سه مستند بسیار عمیق «باد جین»، «مشهد قالی» و «اربعین» گره خورده است. تقوی بهعنوان نویسنده یا کارگردان در رمان «باد جین»، «مشهد اردهل» یا «مشهد قالی و چهل» هیچ سهمی نداشت. بلکه صرفاً روایت را بازتاب می دهد و نگارش و روایت فیلمنامه آن در باد جین اثر احمد شاملو و مشهد قالی اثر اسدالله بیمان با پیشینه اصلی واقعه همخوانی دارد. در روایت روز اربعین تقوا حتی متن و نوشته ای ندارد و فقط زندگی مردم و حوادث روز چهلم را به تصویر می کشد.
این اثر توسط مهرداد وخمی و کارگردانی و تدوین ناصر تقوی در بندر بوشهر فیلمبرداری شده است. عزاداران مسجد دهدشتی، سنج و تنبور مسجد بهبهانی به نوحه سرایی می پردازند و روایتی از سبک زندگی انسان های بزرگ شده با تقوا را روایت می کنند.
این سه اثر در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950 تولید شدند و تاکی اقتباس های درخشانی از روایت اصلی خلق کرد. اما او همچنان تعزیه خود را می خواند و در سال 1382 نسخه ای از تعزیه ایرانی را به نام «آخرین مشق» که تمرینی برای مجلس حر دلاور توسط میرزای کاشانی است ضبط کرد که از آغاز دوره قاجار باقی مانده است. قانون. اثر کوتاهی که تقوی می خواهد آن را به یک داستان سینمایی و یک داستان بلند تبدیل کند، اما راه به جایی نمی برد. خودش درباره این اثر گفت: برای ثبت تعزیه فرمی از یونسکو بود و باید یک فیلم 10 دقیقه ای درباره لباس تعزیه، موسیقی و نحوه اجرای آن می ساختیم تا ضمیمه کنیم. به دلیل محدودیت زمانی، ما مجبور شدیم این فیلم را بسازیم که مدت زمان آن 10 دقیقه است.
البته در قسمت دوم تعزیه که با حضور مردم انجام می شود، نتوانستم زمینه اجرای مورد نظرم را فراهم کنم، زیرا تعزیه واقعی فقط در روز عاشورا و در روز عاشورا قابل اجراست. روز عاشورا جمع مؤمنان. اما در این فیلم چند روز پیش با دو کامیون و بلندگو در سطح شهر قدم زدیم و اعلام کردیم که روز جمعه می خواهیم قسمت پایانی جشن ترحیم را فیلمبرداری کنیم و از مردم خواستیم با لباس مشکی در این مراسم شرکت کنند. و آنها موافقت کردند. برای ایجاد فضای عزاداری در مراسم ترحیم بسیار با ما همکاری کردند.»
وی با اشاره به اینکه به تعزیه به عنوان یک تعزیه ایرانی نگاه می شد و البته نباید فراموش کرد که در تعزیه نظم بیشتر از تسلیت وجود دارد، ادامه داد: کسانی که ادعا می کنند تعزیه را دیده اند چه نوع تعزیه ای دارند. تعزیه را به طور کامل دیده اند؟
او این اثر را با گروهی از بهترین تازی خوانان ایرانی اجرا کرد و اثری است مانند برخی از کارهای او که نیمه تمام مانده است.
عباس کیارستمی، طعم گیلاس و دوری کدر شدن
زنده یاد عباس کیارستمی شاید دورترین کارگردانی از مدل های هنری محبوب باشد، اما به تولیدات هنری عامه پسند با جزئیات بسیار توجه کرده است. او در آثار خود به روایتی خاص از تولیدات هنرهای عامیانه در روستاها اشاره کرده و آن سادگی برخاسته از نوعی تصوف ایرانی را بازتولید کرده است. در خانه دوست، معماری ساختمان های الوان آرسه، پنجره ها و جاده های بین روستاها به نمادی از این فیلم معروف تبدیل می شود.
اما وقتی در یکی از جشنواره های ایتالیا به او گفتند که تکنیک فاصله گذاری در فیلم طعم گیلاس تحت تأثیر برتولت برشت نویسنده و کارگردان آلمانی است، او پاسخ داد: «نه، اما تحت تأثیر تعزیه ایرانی است. ” و او بود. او را مأمور ساخت اثری برای مخاطبانی کردند که چیزی از تعزیه ایرانی نمی دانستند. نماهنگی هنری درباره تسلی که کیارستمی در مورد ساخت آن چنین توضیح می دهد: قرار بود از مجموعه معروف 10 تسلی که در اختیار داریم، قسمت های تسلیت را در یک کلاژ انتخاب کنم. بعد که دو سال پیش به دیدن فیلم Consolation رفتم و نمیتوانستم منکر تأثیرات Consolation بشوم، دیدم که مخاطبان Consolation از خود Consolation برایم جذابتر و جذابتر هستند. بنابراین، من سعی نکردم تعزیه را جمع کنم، همان رهبر تعزیه است که تعزیه را برعکس کرد و من تماشاگر تعزیه، تعزیه را اضافه کردم. تسلیت یک تئاتر نیست، بلکه یک آیین است. بنابراین این آیین بدون تماشاگر معنایی ندارد و 6 دوربین دور صحنه قرار دادیم تا تماشاگران و تماشاگران را در کنار هم و در نهایت تماشاگران ایتالیایی را در لحظه نشان دهیم بدون اینکه بدانند ماجرا چیست. مخاطب ایرانی از طریق واکنش و کلوزآپ متوجه می شود که درام در کجا اتفاق می افتد و تجربه بسیار خوبی است.
کیارستمی با اشاره به اهمیت دیالوگ و اشعار تعزیه در نمایشگاه تعزیه در موزه ویکتوریا و آلبرت، گفت: معنای بسیاری از این اشعار را با یک بار گوش دادن و پس از چندین بار شنیدن نمی توان فهمید. ، خودش توانسته بفهمد که در برخی از اشعار تعزیه مثلاً در دو کلیپ شمر نقش دوست حسین را بازی می کند و در کلیپی دیگر به عنوان دشمن حسین ظاهر می شود و این ویژگی زیبایی غیرعادی به تعزیه بخشیده است. .
در آثار بسیاری از هنرمندان ردپایی از این آیین مردمی یافت می شود که در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
5757
khabaronline به نقل از رابو