به گزارش -، رسانه های داخلی از مرگ این مرد طاس، عضلانی و باهوش سینما خبر دادند که خوشبختانه رسانه های خارجی چنین خبری را تایید نکردند. حالا نگاه نکنید که بروس ویلیس با خبر مرگ و از دست دادن حافظه اش خبرساز شده است. زمانی، هر فیلم جدید ولز امید جدیدی برای شکستن رکوردها و جذب میلیون ها بیننده در سراسر جهان بود.
الهمشهری نوشت: ویلیس با بازی در سریال شغل دوم که بین سال های 1985 تا 1989 از شبکه ABC پخش می شد به شهرت رسید. این سریال اولین نمونه موفق و تأثیرگذار درام یا «درام» به عنوان یک ژانر تلویزیونی متمایز بود. ویلیس سینما را با بازی در دو فیلم آغاز کرد که نام او در تیتراژ هیچ کدام دیده نمی شود. یکی از این فیلمها، فیلم B The Verdict (سیدنی لومت، 1982) بود که در آن ولز نقش یک خدمتکار دادگاه را بازی میکرد. 5 سال بعد از این فیلم اولین نقش مهم خود را در یک فیلم کمدی رمانتیک بازی کرد. با توجه به موفقیت سریال «شغل دوم»، این شروع در سینما برای ویلیس اصلا عجیب نبود. در سال 1988، در دومین فیلم مهم خود، او این شانس را به دست آورد که با بلیک ادواردز افسانه ای، معروف برای فرانچایز “پلنگ صورتی” و دیگر کمدی ها همکاری کند. اما «هارد جان» (جان مک تیرنان، 1988) بود که ولز را به عنوان قهرمان سینمای اکشن شهرت بینالمللی به ارمغان آورد. پس از آن، ولز جای خود را در فیلم ها پیدا کرد و در بیشتر دوران حرفه ای خود نامی مهم و قابل اعتماد در سینمای عامه پسند بود، اگرچه او مانند هر بازیگر دیگری فراز و نشیب های خود را داشت.
بروس ویلیس در سمت راست عکس تگ شده است. شخص سمت چپ، تابین بل، بازیگر نقش اول فرنچایز «اره» است.
تقریباً از اواسط سال 2010 تا سال 2023، زمانی که ویلیس به دلیل از دست دادن حافظه از بازیگری کنارهگیری کرد، بیشتر کارهای او بدون نمایش در پلتفرمهای آنلاین ظاهر شد. بیشتر فیلمهای سالهای پایانی کارش با عوامل تولید درجه دو فیلمهای ریپآف بود. اما او در بسیاری از فیلم های خاطره انگیز بازی کرده است که حتی بازی در بیش از 30 فیلم که هرگز به اکران نرسیده اند، به شهرت و اعتبار حرفه ای او لطمه ای وارد نمی کند. برخی از فیلم های مهم او را در اینجا مرور کرده ایم.
هارد جان (جان مک تیرنان، 1988)
این فیلم و چهار قسمت آن شناسنامه حرفه ای بروس ویلیس است. کارآگاه پلیس نیویورک، جان مککلین (ویلیس) به تنهایی در مقابل گروهی از تروریستها ایستاده است که مقر تازه تأسیس یک شرکت ژاپنی در لس آنجلس را تصرف کردهاند و مهمانانی را که در جشن سال نو شرکت کردهاند، گروگان میگیرند. ویلیس برداشت جدیدی از قهرمان اکشن ارائه کرد که مخلوطی از طنز، بی پروایی و آسیب پذیری بود. از همان ابتدا، مککلین به اندازه اکثر قهرمانان اکشن دهه 1980 شکست ناپذیر نبود، که باعث شد مخاطبان به دنبال سرنوشت او علاقه مند شوند، اگرچه این ویژگی به تدریج با ساخت دنبالهها از شخصیت او حذف شد.
تخیلی پالپ (تارانتینو، 1994)
بوچ کولیج (ویلیس) یک بوکسور پیر متواضع است که طبق توافق قبلی باید یک مسابقه را ببازد، اما تصمیم می گیرد در مسابقه برنده شود و با مبلغ هنگفتی که در اختیار دارد از دست مارسلوس والاس (وینگ ریمز) فرار کند. جیب زمانی که ولز در این فیلم بازی کرد، او یک ستاره تثبیت شده بود که فیلمهایش با نقدهای منفی روبهرو شدند و در باکس آفیس شکست خوردند. بازی در نقش بسیار کوتاه بوچ به معنای کاهش دستمزد و به خطر انداختن شهرت او بود. اما با موفقیت فیلم، ویلیس نه تنها به عنوان یک بازیگر توانا مورد استقبال قرار گرفت، بلکه چندین میلیون دلار نیز به دست آورد. به گفته تارانتینو، ویلیس ظاهر یک هنرپیشه دهه 1950 را داشت و نمی توانست بازیگر دیگری با آن قیافه فکر کند.
عنصر پنجم (لوک بسون، 1997)
باستان شناسان مصری در حال رمزگشایی یکی از اهرام فراعنه هستند که ناگهان با بیگانگان روبرو می شوند. بیگانگان راهبی که با اوست را از یک پیش بینی و اتفاق بد در آینده مطلع می کنند و به او می گویند که چگونه از آن جلوگیری کند و زمین را ترک کند. در آینده با بازسازی ژنتیکی یک موجود بیگانه (میلا یوویچ) و برخورد تصادفی با راننده تاکسی (ویلیس)، بیگانه سعی می کند به زبانی ناشناخته به راننده تاکسی هشدار دهد، اما او متوجه نمی شود. اگر ویلیس در دوران اوج خود فقط یک ستاره اکشن مانند سیلوستر استالونه یا آرنولد شوارتزنگر بود، بعید به نظر میرسید که این نقش را به دست بیاورد. آنچه اغلب به او داده می شود شیرینی و شیرینی ذاتی اوست که حتی نقش های خشن را برای مخاطب لذت بخش می کند.
حس ششم (M. Night Shyamalan، 1999)
روانشناس کودک به نام مالکوم کرو (ویلیس) سعی می کند وضعیت کودک را بهبود بخشد، در حالی که زندگی زناشویی او نامشخص است. این پسر کوچک که کول نام دارد ارواح را می بیند و از آنها می ترسد. کلاغ با او دوست می شود و سعی می کند کول را درمان کند. رونمایی از آخرین اکشن فیلم، مخاطب را به این فکر میاندازد که تا به حال چه دیدهاند و پیچ نهایی داستان چگونه آنها را بر جای گذاشته است. ویلیس این نقش را با دقت و کنترلی که به ندرت از او دیده می شود ایفا کرد و موفق شد تاثیر چرخش شگفت انگیز داستان را در فصل آخر دوچندان کند.
شهر گناه (رابرت رودریگز، 2005)
این فیلم از چهار قسمت تشکیل شده است که در قسمت اول، راوی پلیسی به نام هارتیگان (ویلیس) است که تنها چند ساعت تا بازنشستگی اش فاصله دارد و در آخرین ماموریتش ماموریت می یابد تا یک مرد 11 ساله را نجات دهد. پیرمرد. -دختری به نام نانسی کالاهان توسط پسر یک سناتور فاسد دستگیر شد و به دلیل نفوذ و قدرت سناتور هیچکس جرات دستگیری پسر او و جلوگیری از اقدامات او را نداشت. هارتیگان موفق می شود نانسی کالاهان را نجات دهد و پسر سناتور رورک را زخمی کند. اما پس از خیانت همکارش و دسیسه های سناتور رورک، او به زندان می افتد. این داستان با دو داستان دیگر فیلم ترکیب شده و جذابیت فیلم را در کنار سبک بصری خاص خود ایجاد کرده است. ویلیس همچنین یکی از بهترین بازی های خود را در این اپیزودیک جنایی جدید ارائه می دهد.
16 قطعه (ریچارد دانر، 2006)
جک مازلی (ویلیس) یک افسر پلیس الکلی و سخت کوش است که مسئول محافظت از یک شاهد سیاه پوست پرحرف و انتقال او از بازداشتگاه پلیس به دادگاه است. اما تعدادی از افسران پلیس که با شهادت این شاهد مواضعشان تهدید می شود، قصد دارند همکار خود را متوقف کنند و مانع از آوردن شاهد به موقع به دادگاه شوند. موزلی برای محافظت از مردی که به او سپرده شده است دست به هر کاری می زند و اجازه نمی دهد همکارانش به او آسیب برسانند. در پایان، موزلی ضربه ای را به هم تیمی هایش وارد می کند که آنها انتظارش را ندارند. یکی از بهترین نقش هایی که نشان می دهد ویلیس چقدر بازیگر خوبی است و نقشی را که بازی می کند به خوبی درک می کند. خستگی و زمختی او در حالات چهره و ساختار فیزیکی او نمایان می شود و مخاطب فراموش می کند که ویلیس یکی از قهرمانان فیلم های اکشن است.
22057
khabaronline به نقل از رابو