اخبار اخبار جهان

مطهرنیا: پیروزی جلیلی یعنی وارد شدن به تونل گذار سخت / دو اتفاق مهم در این سناریو رخ می‌دهد

تبلیغات بنری


مهسا مزدیحی: موضوع هسته ای ایران مرحله سختی را پشت سر می گذارد. در چنین شرایطی هر دو کاندیدای انتخابات سعی کردند نحوه برخورد با این ماجرا را توضیح دهند. حامیان سعید جلیلی با تاکید بر شعارهای انقلابی او را به هرگونه سازش متهم می کنند و حامیان رقبای او از تحریم ها و تصمیماتی می گویند که در زمانی که جلیلی به عنوان تصمیم گیرنده و مذاکره کننده ایران و غرب بر کشورمان اعمال شد. در شرایطی که تهران از یک سو از سوی ترویکای اروپایی و از سوی دیگر تحت فشار آمریکا قرار دارد، جدی بودن شرایط بدون هیچ برنامه ای می تواند منجر به تصمیمات سخت تری علیه ایران شود. این همان چیزی است که اصلاح طلبان می گویند می خواهند جلوی آن را بگیرند.

در رابو گفت و گو با مهدی مثرنیا استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل.

نتیجه عملکرد سعید جلیلی در دوران تصدی مسئولیتش در پرونده هسته ای چه بود؟ آیا همان طور که مخالفان جلیلی معتقدند او دلیل صدور قطعنامه های فراوان علیه ایران در آن سال ها بود؟

آقای جلیلی توانست در فضای گفتمانی که تحت عنوان گفتمان انقلابی در دهه هشتاد به وجود آمد ظاهر شود. وی در چارچوب گفتمانی که پس از انقلاب و پس از رحلت اولین راهنمای انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی صورت گرفت، سعی کرد خود را در بستر گفتمان انقلابی برجسته کند. نظریه پرداز این موضع مرحوم مصباح یزدی بود که به صراحت و آشکار نقش مردم در جمهوری را در رژیم موجود به حاشیه برد. این گروه در چهارچوب اتکا به ایدئولوژی تعریف شده و حمایت از آقای مصباح به عنوان جایگزین شهید مطهری توانست در بخش های نظامی و امنیتی قدرت بگیرد. آنها با روی کار آمدن در دهه 80 توانستند شوراهای شهر، ریاست جمهوری و شورای اسلامی را در دست بگیرند و با تکیه بر داده های حاصل از این قدرت وارد حوزه اقتصادی نیز شوند. در دوره محدود احمدی نژاد شاهد جایگزینی اصولگرایان مستقر با اصولگرایان سنتی بودیم. در وهله اول، اصطکاک بین احمدی نژاد پس از انتخابات 2004، جناح راست کلاسیک تری را با افرادی مانند ناطق نوری نشان داد. از او حمایت کردند و کم کم از او دور شدند.

جلیلی یکی از آن افراد در منطق جایگزینی گروه های تندرو در منابع و مناصب قدرت بود، منطقی که مورد حمایت هم قرار گرفت. وی در دوره احمدی نژاد دبیر شورای امنیت ملی بود. در آن زمان دوران طلایی اقتصاد ایران پس از انقلاب اسلامی بود. زیرا درآمدهای ناشی از گرانی نفت توانسته درآمد مالی زیادی را برای دولت احمدی نژاد فراهم کند. همانطور که در اندازه گیری توان مالی گفته می شود; مقدار پولی که در دو دوره ریاست جمهوری وی وارد ایران شد، برابر با مقدار پولی بود که از ابتدای فروش نفت به ایران تحویل داده شد. اما موضوع هسته ای قبل از دوره احمدی نژاد رو به پایان بود و از سال 82 تا 84، حسن روحانی به عنوان دبیر شورای امنیت ملی در نقش مذاکره کننده عالی با تروئیکای اروپایی بود که با ورود احمدی نژاد و مسئله ایران. سیاست فعال در سیاست خارجی منجر به انتصاب جلیلی به شورای امنیت شد. سخنرانی او به عنوان یک سخنرانی انقلابی فعال در برابر شعارهای منفعلانه سازش ارائه شد. چون انقلاب نامیده می شد و مورد حمایت هم قرار می گرفت و این در دوره ای بود که محمود احمدی نژاد را معجزه هزاره سوم و احیاگر گفتمان انقلاب اسلامی می دانستند، جریانات رادیکال و افراطی باعث شد تا حجم زیادی از انقلاب اسلامی به وجود بیاید. تحریم ها، کیفیت آن تصمیمات و همچنین کمیت آن مهم بود و ایران تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار گرفت.

علی لاریجانی که قبل از او و بعد از روحانی دبیر شورای امنیت بود؛ او در عین حال دارای شعارهای اصولگرا و معتدل بود. اما در ادامه به گفته لاریجانی، جوان خوبی به نام جلیلی وارد صحنه شد. این تعداد تحریم و تصمیم علیه ایران صادر شد و ایران را به طور خاص تحت فصل هفتم و مواد 49 تا 51 قرار داد که خطر جنگ بین آنها را ایجاد کرد و این ممکن است بسیار مهم باشد. قبل از آمدن حسن روحانی شاهد ثبت نرمش قهرمانانه توسط رهبری جمهوری اسلامی ایران بودیم و سپس پرونده به صورت نامحسوس از شورای امنیت خارج و به وزارت امور خارجه در زمان آقای روحانی رسید. لطف من جنبه کیفی این تصمیمات ایران را در وضعیتی تا حدی شکننده و خطرناک قرار داده است. ورود حسن روحانی و ارسال پرونده به وزارت امور خارجه بدون اجازه رهبری امکان پذیر نبود. می توان گفت بحث برنامه جامع اقدام مشترک، تعداد و کیفیت تصمیمات آن، بهانه ای برای بازی های سیاسی و فشار بر رقیب است. محمدجواد ظریف در گفت‌وگوی تلویزیونی به تعداد تصمیمات هر یک از جناح‌های رقیب اشاره کرد و اعلام کرد که خود مشمول تحریم‌هایی است که در این زمینه معرفی شده است. تحریم ها مربوط به کل نظام جمهوری اسلامی ایران است و قوه مجریه بخشی از آن است و اگر در مناظره ها و درگیری ها آشکار شود، صرفا ابزاری برای بهره برداری از این مسائل است که مسائل ملی است.

ترس موجود این است که در صورت انتخاب سعید جلیلی و رئیس جمهور شدن، مکانیسم ماشه توسط کشورهای غربی علیه ایران فعال شود. احتمال وقوع این ترس چقدر است؟

آقای جلیلی الحمدلله نماد تقابل با ایالات متحده آمریکا و غرب در موضوع هسته ای است و دامنه اش فقط در ژئوپلیتیک نیست، بلکه در مسائل اقتصادی، فرهنگی و ارزشی هم هست. واگرایی بین اقشار مردم که با وجود آمدن اصلاح طلبان به میدان، کمتر از انتخابات گذشته ظاهر شد، ایجاد خواهد کرد و وارد یک تونل انتقالی بسیار دشوار خواهیم شد. اگرچه آمدن پزشکان نمی تواند تغییر چندانی ایجاد کند، اما فضای گفتمانی ناشی از ورود احتمالی او، خروجی موقتی را برای مردم فراهم می کند زیرا رئیس جمهور تصمیم گیرنده نهایی نیست.

از این منظر به نظر شما فردی که در نقش رئیس جمهور ظاهر می شود نمی تواند بدون هماهنگی با سایر نهادها وضعیت پرونده هسته ای را تغییر دهد؟

با آمدن گالیله دو عنصر در کشیش رخ می دهد. ابتدا گفتمان انقلابی در معرض آزمون قرار می گیرد و چون قدرت دارد و با بدنه محکم قدرت همذات پنداری می کند، می تواند تصمیمات بزرگ بگیرد و منتقدان را از صحنه دور کند. در عین حال، در صورت انجام این تعاملات، دچار فروپاشی گفتمانی در درون خود می شود، جایگاه خود را در عرصه سیاسی ایران از دست می دهد و رویکردش به خشونت علیه منتقدان و رقبا تبدیل می شود. اما همانطور که در ابتدا گفتم، قدرت تصمیم گیری بیشتری نسبت به گروه رقیب دارد، زیرا با دولت و دولت همدست است. اگر اصلاح طلبان به قدرت برسند، می توانند با افرادی که به دنبال توسعه ملی در ایران و ادبیات حاصل از گفتمان انقلابی برگرفته از روش های مدرن هستند وارد مذاکره شوند. اما از سوی دیگر ورود این جبهه به قوه مجریه به دلیل درگیری با استوانه محکم قدرت نمی تواند آثار جدی بر پرونده هسته ای داشته باشد.

البته غرب دیگر در ایران با افراد جدیدی روبرو نیست که نمی دانند چه فرقی با روی کار آمدن هیچ یک از جبهه ها و جناح های پاستور خواهد داشت.

311312

تبلیغات بنری

khabaronline به نقل از رابو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *