دولت در حال حاضر با حمایت های نقدی و غیرنقدی سعی در حفظ قدرت خرید مردم دارد، اما از آنجایی که منابع کافی برای این حمایت ها در اختیار ندارد، با استقراض مردم را فقیرتر کرده و آثار مورد انتظار حمایت ها نشان نمی دهد. . به عنوان مثال، در سال 1401 که حمایت نقدی افزایش یافت، نرخ فقر در 30 درصد باقی ماند. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که اعطای حمایت به شکل فعلی و اختصاص آن به بیش از 77 میلیون نفر علاوه بر نابهینه بودن، به تشدید تورم کمک کرده و جایی برای تخصیص اعتبار برای حرکت در مسیر توسعه اقتصادی باقی نمی گذارد. از آنجایی که ریشه اصلی نیاز دولت به اعطای یارانه حفظ معیشت مردم در برابر تورم است، کاهش این پدیده می تواند بسیاری از مشکلات فعلی را حل کند. کارشناسان همچنین بر این باورند که با توجه به شرایط موجود، باید در حوزه گسترده کمکهای حمایتی تجدید نظر شود و در زمینه انتخاب جمعیت بهرهمند از حمایتها اصلاحاتی صورت گیرد.
رشد تعهدات حمایت از بودجه
بودجه مهمترین سند اقتصادی هر کشور است و نقش حیاتی در مدیریت منابع، اجرای سیاستها و تحریک رشد و توسعه اقتصادی دارد. این سند نه تنها ابزاری برای کنترل و نظارت مالی است، بلکه به دولت ها اجازه می دهد تا اهداف و اولویت های خود را در سطح عملی اجرا کنند.
یکی از اهداف مهم بودجه در کشورهای مختلف تحریک رشد اقتصادی است. وقتی به بودجه ایران نگاه می کنیم متوجه می شویم که بخش زیادی از منابع بودجه صرف پرداخت حقوق کارکنان دولت، بازنشستگان و تعهدات حمایتی می شود. بابک نجدری، رئیس مرکز پژوهشهای شورا در این خصوص گفت: بیش از 83 درصد از هزینههای جاری دولت به حقوق و دستمزد کارکنان و کمک به صندوقهای بازنشستگی اختصاص دارد. بنابراین حقوق کارمندان و بازنشستگان دولت در کنار حمایت های نقدی و غیرنقدی، سرمایه هایی را می خورد که می توان از آنها برای تحریک رشد اقتصادی استفاده کرد.
در چنین شرایطی می توان گفت منابع به صورت بهینه تخصیص نمی یابد. هدف اصلی دولت ها از اعطای یارانه، کاهش فقر و نابرابری و دستیابی به ثبات قیمت است. دولت ها در ایران نیز سعی کرده اند با اعطای یارانه به اهدافی مانند تثبیت قیمت ها و حفظ قدرت خرید مردم دست یابند. اما تورم مزمن ایران دستیابی به چنین اهدافی را غیرممکن کرد. در واقع دولت با حمایت ها تعهدات سنگینی برای خود ایجاد کرده است در حالی که بودجه لازم برای انجام این تعهدات را ندارد. تحریم نفتی در سالهای اخیر با محدودیتهای فراوانی برای منابع بودجه ایران مواجه بوده است که دولت را بر آن داشته تا برای انجام تعهدات خود از بانک مرکزی استقراض کند. سیاستی که به تورم دامن زد.
در چنین شرایطی افزایش یارانه و رشد تورم رابطه دوسویه با یکدیگر دارند. رشد تورم از یک سو باعث کاهش توان اقتصادی مردم می شود و از سوی دیگر افزایش یارانه ها کسری بودجه را تشدید می کند و باعث رشد مجدد تورم می شود. در هفت سال گذشته سهم حمایت های نقدی، غیرنقدی و نان از منابع عمومی افزایش یافته است. به عنوان مثال سهم مذکور در سال 1396 معادل 11.7 درصد از منابع عمومی بوده است که در سال 1393 به 18.6 درصد رسیده است. 37 درصد از منابع بودجه عمومی.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که ادامه روند فعلی در هزینه های حمایتی دولت منطقی نیست و نمی تواند برای مدت طولانی ادامه یابد. بر اساس آخرین آمار اعلام شده، تعداد مشمولان حمایتی در سال 1402 هجری شمسی بالغ بر 77 میلیون نفر بوده که وظیفه بسیار سنگینی را برای دولت به همراه دارد و کمبود منابع کافی برای اجرای این تعهد، آثار مورد انتظار دولت در حفظ قدرت خرید مردم نامرئی. به عنوان مثال، در سال 1401 که حمایت نقدی افزایش یافت، نرخ فقر در 30 درصد باقی ماند. بسیاری از کارشناسان معتقدند اعطای حمایت به شکل فعلی و اختصاص آن به بیش از 77 میلیون نفر علاوه بر نابهینه بودن، به تشدید تورم کمک کرده و جایی برای اعطای اعتبار برای حرکت در مسیر توسعه اقتصادی باقی نمی گذارد. از آنجایی که ریشه اصلی نیاز دولت به اعطای یارانه حفظ معیشت مردم در برابر تورم است، کاهش این پدیده می تواند بسیاری از مشکلات فعلی را حل کند.
افزایش 150 درصدی یارانه نان
یارانه نان در ایران ریشه عمیقی در تاریخ معاصر این کشور دارد. در دهه های گذشته دولت ها به منظور حمایت از مصرف کنندگان و جلوگیری از نوسانات قیمت نان، قیمت ها را کنترل کرده و برای این محصول اساسی یارانه در نظر گرفته اند. در دهه 1480، دولت ها سعی کردند با اجرای برنامه های هدفمند یارانه ها، سیستم یارانه کشور را اصلاح کنند. در سال 1388 دولت محمود احمدی نژاد برنامه هدفمندسازی یارانه ها را آغاز کرد که یکی از اهداف آن کاهش تدریجی یارانه نان بود. اما به دلیل مشکلات اجرایی و واکنش های منفی اجتماعی، این برنامه به طور کامل موفق نبود و یارانه نان همچنان قابل توجه بود. در سالهای اخیر، دولتها تلاش کردهاند تا با استفاده از فناوریهای جدید مانند کارتهای هوشمند و سیستمهای الکترونیکی، یارانه نان را به شکل هدفمندتری در اختیار مصرفکنندگان قرار دهند. اما نگاهی به تخصیص حمایت از نان در بودجه های سال گذشته نشان می دهد که تخصیص حمایت از نان افزایش چشمگیری داشته است.
به عنوان مثال بررسیهای مرکز پژوهشهای شورا نشان میدهد که تخصیص یارانه نان در بودجه سال 1403 حدود 143 هزار میلیارد تومان است که نسبت به تخصیص یارانه نان در بودجه سال 1402، رشد 150 درصدی را شاهد بودیم. اعتبار در نظر گرفته شده برای یارانه نان در سال 1402 معادل 56 هزار میلیارد تومان بوده است، اما در عمل دولت حدود 159 هزار میلیارد تومان برای حمایت از نان در سال 1402 اختصاص داده است. نگاهی به لایحه بودجه سال 1403 نیز نشان می دهد که دولت این امر را اختصاص داده است. سال 143 هزار میلیارد تومان برای حمایت از نان، اما به گفته برخی عملکرد این نهاد در سال جاری نیز مانند سال گذشته از میزان مصوب فراتر خواهد رفت.
افزایش اتکا به بودجه بودجه
می توان گفت یکی از عمیق ترین خلاءهای بودجه در ایران صندوق های بازنشستگی هستند. با مطالعه آمار مربوط به سهم صندوق های بازنشستگی از منابع عمومی مشخص می شود که در سال 2016 میلادی سهم صندوق های بازنشستگی از این منابع 14 درصد بوده که این رقم در سال 1402 هجری قمری به 15 درصد و در سال 1395 به بیش از 18 درصد رسیده است. پیش نویس قانون بودجه سال 1403 ه. . یکی از پیامدهای افزایش سهم وجوه از بودجه عمومی کاهش منابع قابل استفاده برای سایر بخشهای دولتی است. به عبارت دیگر، با افزایش سهم وجوه، ممکن است دولت نتواند منابع مالی را به نحو مطلوب تخصیص دهد که ممکن است منجر به کاهش کارایی و بهره وری منابع مالی شود.
بررسی ها نشان می دهد در لایحه قانون بودجه سال 1403 بیش از 453 هزار میلیارد تومان از محل بودجه کل کشور به صندوق های بازنشستگی اختصاص یافته است. این مبلغ در سال 1392 معادل 30 هزار میلیارد تومان بوده که در سال های اخیر صندوق های بازنشستگی با بحران های عمیقی مواجه شده اند. به عنوان مثال با افزایش تعداد بازنشستگان و همچنین مشکلات ساختاری مانند کسری مالی، این صندوق ها وابسته به بودجه شده اند. نکته قابل توجه افزایش سهم این وجوه از بودجه است. دولت علاوه بر پرداخت حقوق کارکنان خود باید سالانه بخش زیادی از حقوق بازنشستگان را نیز پرداخت کند.
افزایش بار مالی بر دوش دولت می تواند عواقب زیادی داشته باشد. اولاً، انجام این تعهدات حتی زمانی که دولت با کسری بودجه مواجه است، می تواند باعث افزایش آن کسری شود. کسری بالای بودجه دولت را به سمت استقراض از بانک مرکزی سوق می دهد تا به تعهدات خود عمل کند و با اجرای این سیاست تورم را شعله ور می کند. در چنین شرایطی، منابع مالی دولت در خطر است و توان اقتصادی بازنشستگان به دلیل تورم مزمن کاهش می یابد. در این مرحله دولت توانایی افزایش حقوق بازنشستگان را با نرخ تورم ندارد و قدرت اقتصادی بازنشستگان دوباره کاهش می یابد.
23302
khabaronline به نقل از رابو