اخبار اخبار سیاسی

چرا شیخ محمد یزدی خانه خود را تخلیه کرد و امام در آنجا ساکن شد؟ /من در خانه خیابان ساحلی نمی‌مانم

تبلیغات بنری


به گزارش -، امام خمینی در سال 1332 از ایران تبعید شد و پس از اعتراض به پیش نویس قانون تسلیم، 14 سال بعد در 12 بهمن 1346 به کشور بازگشت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، رهبر انقلاب پس از بازگشت در 19 اسفند 57، حدود 28 روز در مدرسه علوی و رفاه تهران اقامت داشتند و از ماموران بازدید کردند تا اینکه تصمیم به بازگشت به قم گرفتند. برای همیشه . وی تا 11 بهمن 1358 هجری شمسی به همراه خانواده اش در قم اقامت داشتند تا اینکه به دلیل بیماری قلبی مجبور به بازگشت به تهران شدند.

شیخ محمد یزدی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است. او می گوید پس از بازگشت امام خمینی (ره) به قم و با اینکه خانه ای برای ایشان پیدا کردند، سرانجام رهبر انقلاب در منزل ایشان مستقر شدند.

داستان کامل را در زیر بخوانید:

چند روز بعد از اینکه خانه مناسب و خوبی را برای امام آماده کرده بودیم، یک روز حاج احمد آقا به ما گفت که امام فرمودند: «من در خانه خیابان ساحل نمی مانم، چون خیلی شیک است و تزیینات زیادی دارد. گفتم: این یعنی چی؟

این موضوع را با آقایان اشراقی (داماد امام خمینی) و منتظری در میان گذاشتم و یاد کوچه های باریک یخچال قاضی افتادیم و به حاج احمد آقا گفتیم: فکری به حال ملاقات خانوادگی کرده اید؟ مردم و آیا می دانید مردم چقدر به دردسر می افتند؟ به این موضوع فکر کن

قرار شد احمد آقا خود ما را همراهی کنند. شروع کردیم به دیدن خانه. در راه به سمت خیابان دریا، خانه ای را پیدا کردیم که برای ما بسیار مناسب بود و صاحب آن صمیمانه آن را اینگونه بیان کرد: «خانه من در اختیار شماست، می توانید تا زمانی که بخواهید از اینجا استفاده کنید. حاج احمدآقا گفت: «این جا برای امام خوب نیست، اگر از امام جدا شوند، بهتر است.» آقای صاحب!» خود را برای تخلیه خانه آماده می کنید.

در منزل امام(ره) به ما آرامش می داد. خانه امام به همین صورت باقی ماند. دوباره شروع به جستجو کردیم. اما آیه ای که حاج احمد آقا دوست داشته باشد پیدا نکردیم. تا اینکه مرحوم احمد آقا فرمودند: اگر موافقی برویم خانه شما را ببینیم. گفتم: خانه ما خیلی کوچک است و به سختی به درد شما می خورد. فرمود: دیدن آن اشکال ندارد.

خانه ما یک اتاق دم در، یک سالن کوچک و سه اتاق داشت و برای یک خانواده کوچک مناسب بود. این خانه برای من بزرگ و برای امام تنگ بود. احمد آقا خانه را دید اما نظری نداد. چند روز بعد خبر رسید که امام فرمودند: می رویم منزل آقای یزدی.

با شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدم و خدا را شکر کردم که این افتخار نصیب من شد، اما تعجب می کنم که چگونه امام این مکان را بر آن خانه بزرگ و مجلل برای سکونت خود و خانواده خود انتخاب کردند. گفتم: حاج احمد آقا! اینجا خیلی کوچک است، چطور می خواهید ترتیب سفر را بدهید؟ گفت: به هر حال حضرت فرمود: به آنجا حرکت می کنیم. و من هم گفتم: خیلی خوب! پس چند ساعت دیگر این مکان را خالی می کنم، او گفت: «اینجا قم است و می دانم که بیشتر آنجا را خواهم یافت.» گفت: ما به این راضی نیستیم. ما باید بدانیم که چه اتفاقی برای شما می افتد خانه خالی دارد در صورت تمایل می توانید به طور موقت در آنجا مستقر شوید. ببینیم بعدش چی میشه.» گفتم: «خیلی خوبه!»

بیست و چهار ساعت بعد خانه را خالی کردیم و تحویل امام دادیم و خودمان به منزل آقای اشراقی رفتیم. آقای اشراقی دو ساختمان داشت که یکی از آنها در خیابان درشهر «شهید فاطمی نیار» روبروی لین صدوق قرار داشت. خانه دومشان که در آن مستقر شدیم، انتهای کوچه بود. خانه اول آبرومندتر بود و امام گاه جمعه ها به آنجا می آمدند.

پس از آن جناب شیخ حسن صانعی به من فرمودند: آیا اجازه می دهید خانه شما را برای خانه امام یک مرمت ساده انجام دهیم؟ گفتم: اختیار داری. در عرض دو سه روز عجله کردند تا خانه را تعمیر کنند و عیوب آن را برطرف کنند.

در اولین جلسه ای که بعد از استقرار امام در منزل ما شرکت کردم، در اتاق کناری نشسته بودند و به ایشان گفتم که برای من افتخار بزرگی است که شما در خانه ما مستقر شوید. البته ما آواره هم نبودیم و در خانه آقای اشراقی هستیم که خیلی از اینجا نجیب تر است.»

27219

تبلیغات بنری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *