تینا مزدکی: مطالعه جدیدی که توسط محققان دانشگاه نوادا (UNLV) انجام شده است. تعیین می کند که مغز ما گذر زمان را چگونه درک می کند. برخی از ما معتقدیم که مغزمان زمان را با یک ساعت ردیابی می کند و هر ثانیه را که می گذرد می شمرد. اما این درست نیست. تحقیقات جدید نشان می دهد که درک ما از زمان نه به یک ساعت خاص، بلکه به تجربیات ما بستگی دارد.
درک مغز از زمان
محققان الگوهای فعالیت مغز را تجزیه و تحلیل کردند و دریافتند که تعداد تجربیاتی که ما داریم بر درک ما از زمان تأثیر می گذارد. انجام سریعتر یک فعالیت همچنین بر نحوه ثبت گذر زمان توسط مغز تأثیر میگذارد.
محققان می گویند ما زمان را در تجربیات و اتفاقاتی که برایمان می افتد بیان می کنیم. وقتی حوصله داریم زمان به کندی می گذرد چون هیچ کاری نمی کنیم و هیچ اتفاقی نمی افتد. برعکس، وقتی بیش از حد اتفاق می افتد، هر یک از این فعالیت ها مغز ما را به جلو می راند. بنابراین هر چه بیشتر فعالیت کنیم و اتفاقات بیشتری برایمان بیفتد زمان سریعتر می گذرد.
در این مطالعه از اسکنهای مغزی استفاده شد که بر روی قشر کمربندی قدامی (ACC)، بخشی از مغز که فعالیت را نظارت میکند و تجربیات زندگی را ردیابی میکند، متمرکز بود. محققان جوندگان را مجبور به انجام حرکات تکراری کردند و الگوهای مغز آنها را تجزیه و تحلیل کردند. برخی از جوندگان مجبور شدند بیش از 200 بار به یک درخواست پاسخ دهند.
محققان قبلاً از تحقیقات قبلی متوجه شده اند که هر بار که ما یک حرکت تکراری انجام می دهیم، الگوهای مغز مشابه هستند، اما دقیقاً نه، زیرا گاهی اوقات الگوها کمی متفاوت هستند. سوال بزرگی که در ذهن نویسندگان این مطالعه وجود داشت این بود که آیا این تفاوت های ظریف در تغییرات الگوی مغز با عملکرد حرکت اول در مقابل حرکت 200 مطابقت دارد یا خیر.
حس زمان
نتایج نشان داد که صرف نظر از سرعت حرکت در حین پیشرفت کار، فعالیت مغز به طور قابل توجهی از ابتدای کار تا پایان آن تغییر کرده است. این الگوها هنگام تجزیه و تحلیل با استفاده از مدل یادگیری ماشین ثابت ماندند، و نشان میدهد که تجربیات مرور زمان منجر به تغییراتی در فعالیت عصبی میشود. برای بررسی این مشکل به دو کارگر کارخانه وظیفه ساخت 100 قطعه داده شد. یکی 30 دقیقه و دیگری 90 دقیقه.
زمان صرف شده برای تکمیل کار تاثیری بر الگوهای مغزی نداشت. مغز یک ساعت نیست، بلکه به عنوان یک شمارنده عمل می کند. مغز ما “حس” زمان را ثبت می کند و برای درک بهتر آن، باید بین ایجاد قطعه شماره 85 و قطعه شماره 60 تمایز قائل شد، نه لزوماً تفاوت بین شماره 85 و شماره 88.
نتایج تحقیق کاربردهای عملی را برای مدیریت ادراک زمان در زندگی روزمره نشان داد. برای مثال، اگر بخواهیم چیزی را به خاطر بسپاریم، ممکن است از کاهش سرعت و استراحت بین فعالیتها سود ببریم. برعکس، درگیر شدن در فعالیتهای متوالی و سریع میتواند به ما در درک سریعتر فعالیت کمک کند و هر چه بیشتر کار کنیم، زمان سریعتر میگذرد.
فلس های زمانی در قشر کمربندی قدامی
این مطالعه یکی از بسیاری از مقیاسهای زمانی رفتاری در ACC است، ناحیهای از مغز که با اختلالات روانپزشکی مختلف مرتبط است. ACC از دیرباز با کمک به انسان در سازماندهی رویدادها یا کارهایی مانند پیروی از دستورالعمل ها مرتبط بوده است. محققان بر این باورند که یافتههای آنها در مورد چگونگی درک ما از گذشت زمان میتواند بینشی در مورد شرایطی که در آن درک زمان اغلب مخدوش است، مانند بیماری آلزایمر، فراهم کند.
این بخشی از مغز است که ما برای به خاطر سپردن چیزی مانند یک گفتگوی شام از آن استفاده می کنیم. در مورد جریان مکالمه فکر کنید و می توانید آنچه را که قبل و بعد از شام اتفاق افتاد به یاد بیاورید. اما نمی توان یک جمله را از دیگری در حافظه خود جدا کرد. با این حال، شما می دانید که مثلاً در هنگام دسر در مورد چه موضوعی صحبت کرده اید و در پایان دسر چه موضوعی صحبت می شود.
در نهایت، درک اینکه چگونه مغز زمان را تجزیه و تحلیل می کند، می تواند افراد را قادر سازد تا با نگاه کردن به درک زمان به عنوان یک فرآیند فیزیکی، سلامت روان خود را مدیریت کنند. وقتی همه چیز سریعتر پیش می رود، ما تمایل داریم فکر کنیم که سرگرم کننده تر و گاهی اوقات استرس زا است. اما نیازی نیست که آن را یک تجربه صرفا روانشناختی، خوشایند یا استرس زا بدانیم. حتی اگر به آن به عنوان یک فرآیند فیزیکی نگاه کنید می تواند مفید باشد.
منبع: Zamisens
58323
khabaronline به نقل از رابو