حسین قره: سازماندهی و ترویج این کمپین عملاً در حوزههای مردمشناسی و علوم انسانی است، اگرچه تأسیس و شکلگیری آن مستلزم منابع مالی است، گروههای اقتصادی نیز در پشت صحنه سیاست در کنار گروهها، جنبشها و احزاب ایستادهاند، هرچند در کشورهایی که سیاست جایگاه مردمی دارد. این مکانیسمی است که شفافیت مالی را بخش مهمی از کمپین می داند. در کشورهایی که توسعه سیاسی پایدار است، اعضای حزب که عموماً مردم عادی هستند، باید کمک مالی کنند و حتی منابع مالی عمومی و خصوصی را جذب کنند. مبارزات حزبی، جریانی و نامزدها.
در ایران، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری عموماً در سطح ملی شور و نشاط ایجاد می کند و تبلیغات در ستادها طراحی شده و در سطوح مختلف از استانی و شهری گرفته تا کوچه و خیابان ادامه دارد. پلتفرم های ایجاد کمپین هر روز و هر سال تغییر می کند و گاهی اوقات یک ایده ساده در سطح کشور می چرخد و می چرخد و می تواند امواج مخالفت ها و موافقان را تغییر دهد و شکل دهد.
در انتخابات 17 تیر که تحت تأثیر سقوط هلیکوپتر رئیس جمهور فقید و حزبش قرار گرفت، یک شوک و یک اتفاق ناخواسته رخ داد که باید به سرعت ترتیب داده می شد. گرچه جریان اصولگرا و انقلابی چند ماه پیش در انتخابات مجلس به رقابت پرداختند و این ستادها همچنان فعال بود. با این حال، بسیج نیروها برای انتخابات سراسری در سطح ریاست جمهوری تفاوت های آشکاری با انتخابات محلی و محلی دارد.
انتخاب شعارها، حضور چهره ها و مردم، برنامه ریزی و نحوه مقابله با چالش های عمده پیش روی ایران و مشکلات موجود در کشور، به شکل گیری کمپین ها و ساماندهی محتوای محصولات کمک شایانی کرد. اگرچه در نهایت تبلیغات انتخاباتی با عملکرد نامزدها فراتر از ساختار شورای نگهبان به پایان رسید، اما نیروهای فعال در پشت صحنه در مقابل مردم به خواسته خود نرسیدند.
تکرار کلیشه ها در تبلیغات انتخاباتی
اما چرا این اتفاق افتاده است؟ اولین تحلیل این است که کمپین های مشکل ساز قادر به تولید محتوای جدید نبودند.
محتوای همه کمپینها تکراری بود، چهرههای این دو جریان بارها دیده شد و وعدههای آنها مورد حمایت قرار نگرفت. حتی آنهایی که از پول و طلا حرف می زدند حرف هایشان را تکرار می کردند، کسانی که فقر و فقرا را به تصویر می کشیدند و به ثروتمندان حمله می کردند. تکرار کلیشه ها بیشتر ضد تبلیغات است تا تبلیغ برای جامعه ای که همه جریان های سیاسی را آزموده و شاهد بوده است. همچنین این تحلیل وجود دارد که محاصره سیاسی مانع از ایجاد چهره شده است. همه اصلاح طلبان صراحت دارند و اصولگرایان هم با همه عقاید و صحبت هایشان صراحت دارند. روشن است که نیروهای سیاسی توان چهره سازی را نداشتند و چهره ای به وجود نیامد که بتواند برای نیروهای تأثیرگذار اجتماعی مانند جوانان و زنان مؤثر واقع شود و باعث عمل شود.
کمپین کوتاه مدت برای دستیابی به اهداف بلند مدت
در همین راستا گفت وگویی با دکتر محمدعلی الستی، کارشناس جامعه شناسی رسانه و ارتباطات انجام داده ایم که در ادامه می خوانیم:
الستی درباره اصطلاحات تبلیغات انتخاباتی می گوید: برای درک بهتر موضوع اول باید تعریفی از تبلیغات داشته باشیم. اصولاً کمپین به یک اقدام جمعی برنامه ریزی شده اطلاق می شود که ثبت نشده، دائمی و کوتاه مدت است و برای یک رویداد در مدت زمان کوتاهی برنامه ریزی و اجرا می شود. شما کمپین های ریاست جمهوری در آمریکا را نگاه می کنید و گروه های مختلف می آیند و در یک برنامه کوتاه مدت سازماندهی می کنند و بعد از حصول نتیجه کار تمام می شود. اما این کمپین ها از حمایت حزبی و تاریخی برخوردارند، زیرا تجارب تاریخی که حزب در چند صد سال گذشته از سر گذرانده است به شکل گیری مبارزات انتخاباتی کمک می کند.
وی می افزاید: انباشت تجربه در شرایط زمانی خاص با متغیرهای کوتاه مدت امری مؤثر و متمایز است. در کشورهایی با ریشه، گاه کار سازماندهی چند صد ساله و سابقه، برنامه های بلندمدت حزبی و استراتژیک مشخص است. اما ملاحظات تاکتیکی وجود دارد تا بتوانند همه ظرفیت ها را بسیج کنند تا حزب بتواند با همگرایی گسترده مردمی در انتخابات رای دهد. اگرچه این نزدیکی موقتی است.
الستی ادامه می دهد: این رویکردهاست که کمپین آقای بایدن، آقای ترامپ یا احزاب در انگلستان و کشورهای اروپایی را شکل می دهد. گفتنی است که کمپین سطحی ترین احساسات مردم را تحریک می کند و استفاده از سلبریتی ها و بازیگران از فوتبال گرفته تا بازیگران سینما به طور طبیعی کار می کند و مطمئناً می تواند مخاطب عام را جذب کند.
تا یک دهه پیش، این کمپین در ایران معنی داشت
وی در خصوص شرایط تبلیغات انتخاباتی در ایران معتقد است: در سال های گذشته منظورم ده سال گذشته است. یعنی در اواخر دهه 1980 کمپین هایی با محوریت انتخابات برگزار شد. استفاده از سلبریتی ها مفهوم امکان تغییر را مطرح کرد، حتی زمانی که گفتم اگر علی پروین به یک کاندیدای خاص رای دهد، احتمال پیروزی آن نامزد 50 درصد افزایش می یابد. اما امروز در شرایط کنونی، مردم ما به وضعیتی رسیدهاند که اکثرشان دچار ناامیدی سیاسی به هر معنا میشوند، یعنی از سیاستمداران، حکومتداری سیاسی و نمایندگی سیاسی ناامید شدهاند.
این جامعه شناس درباره این شرایط می گوید: دیگر پویایی یا پویایی وجود ندارد که کمپین ها بتوانند آن را فعال کنند. اصطلاحی در شیمی وجود دارد که می گوید واکنش خاصی را می توان روی کاغذ انجام داد، اما حرکت یا سینتیک واکنش آنقدر کم است که واکنش رخ نمی دهد. نیروهای اجتماعی نمی توانند حرکت کنند زیرا میزان بی تحرکی و کم کاری بسیار زیاد است و گروه ها و ستادهای سیاسی نمی توانند این اقدام را فعال کنند و این چرخ را به حرکت درآورند. خب این ناامیدی و یاس سیاسی روز به روز بیشتر می شود.
60 درصد افراد واجد شرایط از نظر سیاسی مستأصل هستند
این استاد جامعه شناسی رسانه ای در تشریح این وضعیت با اشاره به حضور 40 درصدی واجدین شرایط در پای صندوق های رای در انتخابات 17 تیر و عدم حضور 60 درصد گفت: این 60 درصد قطعا دچار یأس و ناامیدی سیاسی بودند. در این شکی وجود نداشت در همه کشورها بین 20 تا 25 درصد مردم در هیچ انتخاباتی شرکت نمی کنند. اما بقیه از شرایط موجود ناامید شدند. این در حالی است که در بین شرکت کنندگان قطعا کسانی بودند که می توانستند از امکانات موجود بهره مند شوند، اگر اعتراضی به وضعیت فعلی داشتند، می خواستند از خلأ ایجاد شده به اصطلاح استفاده کنند و رای دهند. کاندیدای اصلاح طلب
وی تأیید می کند: اما فرض آنچه من می گویم در مرحله دوم ظاهر می شود. اینکه آیا این تحلیل، تحلیل واقع بینانه تری است یا خیر، باید دید.
13 میلیون رای به رئیس جمهور اختیار نمی دهد
با فرض اینکه از قبل بدانیم دو نامزد وجود دارد، اگر همان 24 میلیون نفری که در دور اول رای داده بودند دوباره در انتخابات 15 جولای شرکت کنند، یک نامزد 13 میلیون رای و دیگری 11 میلیون رای برای پیروزی در انتخابات کسب می کند. فرض کنید رئیس جمهور با 13 میلیون رای به سمت کشیش برود. این در شرایطی است که برای ایجاد نشاط انتخاباتی یک کاندیدای اصلاح طلب به کل روند انتخابات اضافه شد اما در نهایت تنها 40 درصد در انتخابات دوره دوم شرکت می کنند و نتیجه این می شود که رئیس جمهور بر صندلی ریاست می نشیند. . کرسی ریاست جمهوری 13 میلیون رای دارد. آیا این رئیس جمهور قدرت دارد و آیا واقعاً می تواند معادلات را به نفع ایران در سطح جهانی پیش ببرد؟
وی تصریح می کند: این نشان دهنده پایین بودن پویایی مردم و نشانه یأس سیاسی است که بی شک نتیجه انسدادهای سیاسی است که در طول زمان شکل گرفته است.
وی خاطرنشان می کند: این پیش بینی مرحله اول است; اما اگر فرض کنیم که در دوره دوم که یک فرض بعید است، آن گروههای ناامید به شدت نگران ظهور یک فرد افراطی هستند که میتواند بر بحرانهای کشور بیفزاید ما مشکل اقتصادی و مالی نداریم، بحران اقتصادی داریم و در آستانه فروپاشی هستیم. در چنین شرایطی، کسی که میخواهد آمریکا را به زانو درآورد، میآید و محاصره را یک کاغذ میداند، بگذار در کمتر از 48 ساعت کمپینهایی انجام شود که ناگهان دو قطبیسازی شدید ایجاد کند و 70 درصد واجدین شرایط برای رای دادن بیرون بیایند. و چیزی شبیه به 2 ژوئن شکل خواهد گرفت – که من به طور طبیعی معتقدم. این حدس بعید است – بنابراین می توان گفت که افکار عمومی ما در موقعیتی قرار دارند که کمپین ها موفق می شوند و می توان از ابزارهای تبلیغاتی استفاده کرد، اما افسردگی و ناامیدی سیاسی بر طبقه عظیمی سایه افکند و آنها مثل شانس افتادند. احتمال چنین کمپینی را نزدیک به صفر می کند.
او به تکمیل دو ایده توضیح داده شده ادامه می دهد: بنابراین ما در مورد دو نقشه صحبت کردیم. آنچه در صحنه کار شاهد بودیم عدم پویایی در تبلیغات انتخاباتی بود و شرکت کنندگان در انتخابات همگی بر اساس مواضع سنتی خود در انتخابات شرکت کردند. البته، برخی از نگرانکنندگان ممکن است در هر دو گروه قرار گیرند، و Plan B Ham میگوید که لایه خاکستری و ناامید یاس سیاسی میتواند ورود قابل توجهی داشته باشد، که بعید است.
اگر 50 میلیون نفر برای رای دادن در مرحله دوم بیایند چه؟
وی موضوع عدم شفافیت سیاسی را یکی دیگر از دلایل شکست کمپین ها می داند و می گوید: کمپین برای ترغیب و گرفتن پاسخ در کوتاه مدت است. در این میان اگر مردم مضطرب در انتخابات شرکت کنند و میزان مشارکت را به بیش از 50 میلیون نفر برسانند، مشخص می شود که ناامیدی سیاسی به طور کامل محقق نشده است.
الستی ادامه می دهد: آنچه می بینیم این است که در گروه اصلاح طلبان دودستگی وجود دارد. کمپین در کشور ما به همین دلیل کار نمی کند، زیرا مردم ناامید هستند، به همین دلیل سلبریتی ها وارد نمی شوند، زیرا حضور آنها مضحک است، زیرا افراد خوش بین و مردد می توانند با حضور یک سلبریتی وارد انتخابات شوند و افرادی که عمیقا ناراحت بعید است که در اقدام سیاسی شرکت کنند.
وی می گوید: آنچه از صحنه کار مشاهده می شود این است که دو قطبی عمیقی در میان دو جریان سیاسی به اصطلاح مردمی حیدری و النامتی شکل گرفته است. گروهی دوقطبی که یک طرف آن به یک قاعده معتقدند و معتقدند عمل یک طرفه است و جامعه در دوره های گذشته به نظرات آنها گوش داده است و گروه مقابل گروه کوچکی هستند که می خواهند این افراد به قدرت نرسند و خنثی شوند. اقدامات آنها این وضعیت هشداری است برای کسانی که می توانند محرک توسعه سیاسی باشند و متوجه شوند که جامعه مدنی دیگر وجود ندارد و تنها دو گروه با کینه عجیب و غریب و بزرگ نسبت به یکدیگر در رقابت و اجرای انتخابات باقی مانده اند. . این بدان معناست که هر وقت فرصت پیدا کنند، طرف مقابل را بی رحمانه از صحنه بیرون می کنند و این به نفع کشور نیست.
5757
khabaronline به نقل از رابو