به گزارش خبرگزاری رابو از موزه سینما، محمدرضا اصلانی کارگردان پیشکسوت سینمای ایران گفت: با فیلم «بادکنک قرمز» که اثری شاعرانه و عاشقانه بود با لاموریس آشنا شدم. سینمای جهان در پرداختن به مسائل عاشقانه بسیار محدود است و لاموریس کسی است که رمانتیسم را در سینمای مستند زنده می کند و «صبا بد» نیز فیلمی عاشقانه درباره ایران است.
وی ادامه داد: لاموریسه برای ساخت این فیلم بدون لرزش هلیکوپتری طراحی کرد، زیرا تا آن زمان فیلم های ساخته شده توسط هلیکوپتر دارای ارتعاشات زیادی بودند و نمی شد چیزی زیبایی شناختی در آنها ایجاد کرد. لاموریس با چندین تکنسین کار کرد تا اینکه سرانجام توانست موتوری برای یک هلیکوپتر دو چرخ طراحی کند که بدون لرزش باشد.
کارگردان «شترنج باد» افزود: او با طراحی جدید خود فیلم های مختلفی را کارگردانی کرد و مخترع حرکت شناور در سینما بود. شهرت اولیه لاموریس به فیلم «بادکنک قرمز» برمی گردد و به همین دلیل برای فیلمبرداری فیلم «باد صبا» به ایران دعوت شد. لاموریسه علاقه ای به استفاده از یک فرد جهان سومی برای صحبت انگلیسی در این فیلم نداشت، اما در ایران به منوچهر انور پیشنهاد شد. انور برای روایت این اثر، گفتار فرانسوی را مبنای کار خود قرار داد، گفتار را به انگلیسی و فرانسوی نوشت و ایده لا موریس را در متن پیاده کرد.
اصلانی گفت: انور در دانشگاه امپراتوری لندن در رشته تئاتر تحصیل کرد و زبان انگلیسی زبان مادری او به عنوان زبان دوم محسوب می شد. او گویندگی معروف ترین فیلم های تبلیغاتی وزارت فرهنگ و هنر را بر عهده داشت و در این آثار فقط انگلیسی صحبت می کرد. «جام حسنلو» اولین فیلم فارسی زبانی بود که انور در آن بازی کرد و تلاش زیادی کرد تا او را برای صداپیشگی نقش الحلاج قانع کند. سپس انور مجبور شد سخنرانی فارسی فیلم «باد صبا» را بپذیرد.
وی خاطرنشان کرد: سینمای مستند ایران همیشه سینمای ضعیفی بوده است و کارگردانان ایرانی سعی کردند آثار خود را با تکنولوژی محدود موجود تولید کنند و بیش از فناوری به ایده های خود تکیه کردند. مثلاً فیلم «چهلم» ساخته ناصر تقوی یک فیلم تکنولوژی نیست، اما در آن از مونتاژ و ایده های ساختاری خاصی استفاده شده است و نگاه ایستا آن را جذاب می کند. برعکس، لاموریس متعلق به دنیای فناوری بود.
اصلانی با بیان اینکه لاموریس با فناوری موفق شد به نوعی زیبایی شناسی دست یابد، تصریح کرد: این موضوعی است که هنوز در ایران به آن نرسیده ایم. سینمای مستند ایران با فعالیت روشنفکران ایرانی چون فریدون رهنامه، انور و گلستان راه اندازی شد و آثاری بر اساس ایده های خلاقانه شکل گرفت که هنوز هم شگفت انگیز به نظر می رسد. مستندسازی در آن سال ها هنوز حرفه خاصی نبود و بیشتر به احساس مربوط می شد. نکته این است که هنر و اندیشه های مترقی در ابتدا همواره با مخالفت هایی روبرو می شود و بسیاری از جنبش هایی که رخ داده است به دلیل این نوع رویکرد نتوانسته جهانی شود. در دهه 1950 ایران در تولید مستندهای نمایشی پیشتاز جهانی بود، اما این فضا باعث شد بسیاری از آثار ناشناخته باقی بمانند. ایران را میتوان بهعنوان بنیانگذار مستند نمایشی در جهان دانست، اما متأسفانه این فرصت از دست رفت و سالها بعد، در دهه 1990، این عنوان توسط شبکه تلویزیونی بریتانیا (بیبیسی) به دست آمد.
اصلانی گفت: متأسفانه در حین فیلمبرداری فیلم سینمایی «باد صبا» بالگرد حامل لاموریس و عوامل فیلم بر اثر تصادف بر فراز سد کرج سقوط کرد و همگی جان خود را از دست دادند. این فیلم نشان می دهد که چگونه فناوری می تواند زیبایی شناسی ایجاد کند. در باد صبا بحث پیشرفت صنعتی ایران مطرح نشد و به همین دلیل استقبال خوبی از آن نشد. «باد صبا» در دهه 80 با توجه به دوران فعالیت جعفری جلوه در شبکه یک دوباره ظاهر شد و همزمان این اثر دو بار از تلویزیون پخش شد.
اصلانی اضافه کرد: «باد صبا» نیز به دلیل مهارت در طراحی او حائز اهمیت است و ایده های اولیه او تحت تأثیر اشر شکل گرفته است. مفهوم منظره از بالا توسط Escher وارد عرصه نقاشی جهان شد و همچنین به دیدگاه Lamorisse سرازیر شد.
سعید رشتیان کارگردان باسابقه سینمای مستند گفت: در آن دوره نهضت سینمای ایران و تجربیات آقای اصلانی در پروژه «ایران ضمین» نیز شروع شد و مستندهای شاعرانه در قالب تجربیات جدید تولید شد. درصد قابلیت های فناورانه موجود در سینمای ایران را باید با این کار سنجید.
وی ادامه داد: از نظر سبک و سیاق سال ها طول کشید تا این تجربه پذیرفته شود و در سینمای کشور مورد استفاده قرار گیرد. برخی معتقدند فیلم «باد صبا» جزئی جدا از تجربیات سینمای مستند ایران است و ربطی به آن ندارد، زیرا این تجربه تا سال ها بعد درک و جذب نشد. البته در دهه های بعد از انقلاب تلاش شد تا تجربیات بومی به عرصه جهانی نزدیک شود اما این خلأ همچنان پابرجا بود.
محمدعلی حسین نژاد نیز گفت: این فیلم را بیش از 10 بار در سالن سینما تماشا کرده ام و همیشه کشف جدیدی از آن می کنم. راوی این اثر باد صبا است که برداشت های خود را از ایران می گوید و به همین دلیل بیشتر صحنه های فیلم از بالا گرفته شده است.
همانطور که آردی عطارپور، مستندساز سرشناس درباره این فیلم گفت: من فیلم بادکنک قرمز لاموریس را دیدم و به نظرم فیلم بسیار خوب و الهام بخشی است و سینمای کوتاه داستانی ایران از آن بهره زیادی برده است. این کار بعد از «بادکنک قرمز» نگاه لاموریس به آسمان میچرخد و او چندین بار از این منظره در آثارش استفاده میکند. Lamorisse به لطف شوخ طبعی، شوخ طبعی و نگاه متمایز خود، تماشاگران را با نوعی شگفتی شگفت زده کرد. در آن زمان، دیدن زمین از بالا چیزی بسیار شگفتانگیز و تصور آن دشوار بود. روابط عاطفی، تخیلی و شاعرانه ای که لاموریس با دخالت در زندگی مردم وارد فیلم کرد که گاه مورد انتقاد قرار می گرفت. «باد صبا» برای من مثل یک آلبوم خانوادگی است که بعد از پنجاه سال دوباره به تصاویر ایران نگاه می کنیم و این مضمون به آن شخصیت تخیلی بخشیده است. بسیاری از مراکز یزد و اصفهان که در فیلم نشان داده شده است، امروزه دیگر وجود ندارند و این امر به نوعی جذابیت را برانگیخت. در «باد صبا» انور نقش پررنگی دارد و شاید بتوان آن را یکی از عناصر اصلی این اثر دانست.
فیلم مستند «باد صبا» که توسط سینمای ملی ایران اصلاح و مرمت شد در موزه سینمای ایران به نمایش درآمد.
khabaronline به نقل از رابو