یکی از دلایلی که امروزه بحث های اقتصادی برجسته تر شده است این است که جمعیت در سنی قرار دارند که اقتصاد بر آنها تأثیر می گذارد. روند انتخابات مولفه های مختلفی دارد و این را فقط به عنوان نمونه خدمت شما عرض کردم تا تحلیل های انتخاباتی مطابق با این گزاره ها ارائه شود. آنچه واضح است این است که جامعه ما در حال حاضر فاقد اکثریت قاطع است.
فعالان سیاسی باید دایره ای از ارزش های اجتماعی ایجاد کنند
به عبارت دیگر جامعه از حالت اکثریت بیرون آمد و وارد کثرت گرایی شد. یعنی به جای اینکه اکثریت یک ارزش واحد و ثابت داشته باشند، جمعیت زیادی با ارزش داریم و آنها در کنار هم قرار می گیرند. کسانی که در انتخابات شرکت کردند به هم نزدیک بودند یعنی اگر آقای جلیلی رای می آورد دو میلیون رای می برد و همه جریانات سیاسی با تمام قدرت و توان در یک ثانیه و آنجا وارد عرصه انتخابات شدند. هیچ ظرفیتی برای فعالیت خالی نبود، اما می بینید که آنها به همدیگر رای دادند. این اکثریت یک اقلیت بزرگ است. این مورد به فعالان سیاسی یادآوری می کند که آنها باید دایره ارزشی اجتماعی خود را توسعه دهند تا جمعیت بیشتری از اقلیت های خود را در بر گیرند.
همچنین به دولتمردان یادآوری می شود که شما نباید تنها نماینده یک جامعه اقلیت بزرگ باشید. این ارزشهای اجتماعی در صحبتهای اکثر کاندیداها مطرح شد، اما به گفته آقای مزیکیان، شاید یکی از دلایل جذابیت سخنان ایشان در میان مردم، همین موضوع بود. یکی از دلایلی که دولت من را حکومت خانواده نامیدند این است که مسئله خانواده ارزش مشترک جامعه ما بود، یعنی خانواده برای همه مردم با هر سلیقه، نگاه و طرز فکرشان ارزشمند است. برخی از عناصر در جامعه عناصر واسطه ای متعلق به خانواده در حوزه اجتماعی و فرهنگی محسوب می شوند.
تفاوت جبهه اصلاحات با اصولگرایان
در فضای کنونی احزاب کارکرد خود را از دست داده اند و شخصیت های سیاسی جایگزین آن شده اند و فضای کنونی نیازمند نوسازی مستمر است. به عنوان مثال در انتخابات آمریکا در دوره های مختلف می بینیم که مقبولیت و محبوبیت احزاب برای آنها مهمتر از افراد سیاسی است و افرادی بودند که در دوره های قبل کاندیدای نهایی احزاب سیاسی خود بودند و حتی رئیس جمهور شدند اما در در دوره فعلی افراد دیگری جایگزین آنها می شوند.
شش گروه رای دهنده انتخاباتی کدامند؟
ما 6 گروه رای دهنده در انتخابات داریم. رای دادن بدون رای است، یعنی این گروه حتی در بهترین شرایط در انتخابات شرکت نمی کند. لایه بعدی رای سیاه است یعنی رای که در دست مخالفان و شبکه های بیگانه است. غیبت و رای سیاه کارکرد خودش را دارد. به غیر از آنها، ما چهار گروه رای دیگر داریم. صدایی کاملا مذهبی از جبهه اصولگرایان انقلابی.
علاوه بر رای جنبش انقلابی، رای به اصلاح طلبان نیز هست. علاوه بر این گروه ها، رای گیری برای اقشار محروم و روستایی نیز وجود دارد. یک رای در کنار جبهه اصلاح طلبان قرار می گیرد که متعلق به جبهه اعتدال شهری است. این تقسیم بندی ها قبل از این انتخابات وجود داشت و در انتخابات گذشته این تقسیم بندی ها تغییر کرد.
این کلاس شامل کلاس آکادمیک هنرمندان، ورزشکاران و مشاهیر است. این رتبه بندی 6 گروه رای دهنده در جامعه ایران بود که در انتخابات نیز نفوذ دارند. اقداماتی که انجام دادیم که منجر به انتقال برخی افراد از سبد رأی اصولگرایان به سبد رأی اصلاح طلبان شد، باید راستی آزمایی کنیم.
3 میلیون نفر در دور اول انتخابات شرکت کردند اما در دور دوم شرکت نکردند
سه میلیون نفری که در دور اول رای دادند در دور دوم شرکت نکردند و در عوض 9 میلیون نفر جدید در دور دوم رای دادند. اگر به همین موضوع نگاه کنیم به نتایج جالبی می رسیم و باید بررسی کنیم که این سه میلیونی که رای نداده اند متعلق به کدام گروه و جریان هستند و من انگیزه ای که برای 9 میلیون اضافه شده در انتخابات می بینم چیست. به تحلیل انتخابات و نتایج آن به گونه ای بسیار ساده نگریسته می شود.
نگاه 0 و 100 درصدی به شخصیت های سیاسی صحیح نیست
بچه های حزب اللهی کف میدان سرگردان از انتخابات گذشته بودند، هرچند دلشان برای جبهه انقلاب می سوخت، اما مشی مشخصی از سران این جبهه نمی دیدند و تشخیصشان برایشان سخت بود. و این یکی از دلایل اصلی استعفای من از سمت مسئول انتخابات بوده است. مشکلی که ما با ستادها و فعالان سیاسی جبهه انقلاب داریم این است که وقتی جذب شخصیت فرد می شوند ما بر نمی گردیم. دیدن هر گونه عیب در آن شخص و عیب یابی هر کس دیگری.
صفر و صد نگاه کردن به شخصیت های سیاسی صحیح نیست زیرا همه افراد دارای نقاط قوت و ضعف هستند و باید سعی شود به نقاط ضعف و قوت آنها به یک اندازه نگاه شود تا بتوان نقطه درست را تشخیص داد. به جای غرق شدن در افراد، در شاخص های جبهه انقلاب غرق می شویم. اگر موضوع انقلاب و اهداف انقلاب اسلامی بود به جای اینکه مردم در اولویت ما باشند، اینقدر به مردم دلبستگی نداشتیم.
گاهی جوان ها برای اثبات خود زیر میزی دعوا می کنند، یعنی برای پذیرفتن دیگران شروع به دعوا می کنند. اما اگر از بی شخصیتی دست برداریم، مردم اینقدر مغرور و مغرور نمی شدند و برخی برای تخریب آنها تلاش نمی کردند.
.jpg)
اشاره به تفاوت جبهه اصلاحات با اصولگرایی حائز اهمیت است که در دوران اصلاحات قبل از انتخابات نام های زیادی می شنوید اما وقتی صلاحیت آنها اعلام می شود دور یک نفر جمع می شوند اما وقتی به این شخص رسیدند آقای پزشکیان. به شاخص جنبش اصلاحات تبدیل شد.
ما فاقد یک جزء به نام جریان هستیم. بزرگترین درسی که از انتخابات می گیریم این است که واقعاً بر اساس شرع عمل می کنیم. آیت الله مصباح همیشه در زمان انتخابات اعلام می کردند که باید حول محورها وحدت وجود داشته باشد اما باید دید وحدت حول چه محورهایی می چرخد و گاهی وحدت حول محور حق است و گاهی حقیقت را نمی یابد و حول شاخص ها متحد می شود. .
گاهی وحدت به معنای نه گفتن به یک حرکت رقیب است، بنابراین وحدت لایه های مختلفی دارد. بزرگترین درس برای جبهه انقلاب این است که ما عمل جمعی را نمی شناسیم و نمی توانیم در این زمینه فعال باشیم.
ما دیگران را تا زمانی می شناسیم که ما را دنبال می کنند و کار ما را تایید می کنند. ما باید یاد بگیریم که با هم کار کنیم و گفت و گو کنیم. مثلاً در انتخابات آمریکا می بینیم که مکانیسم این است که نامزدها از ایالت به ایالت دیگر بررسی می شوند و به گزینش نهایی می رسند.
شورای نگهبان مسئول جمع آوری ما نیست
اهداف جبهه انقلاب مهمتر از افراد است. من در انتخابات 1400 کاندیدای انتخابات بودم و با وجود اینکه خیلی ها از من خواستند انصراف بدهم، انصراف ندادم. البته انتخابات قبلی با انتخابات فعلی متفاوت بود که توضیح می دهم. اولاً کاندیدای انتخابات باید خود را بر حق بداند وگرنه ورود به انتخابات قانوناً ممنوع است.
من رفتم چون دیدم جبهه انقلاب در حال شکست است
خب این طرف جبهه انقلاب نمی توانست این کار را بکند و سمت راست را انتخاب کند؟ حق طلبی هم ویژگی های خودش را دارد، باید مقدمات را می آوردند و می گفتند ویژگی های ما این چیزهاست و فقط به این فکر نمی کردند که مردم مردمی هستند یا مقبول هستند.
من در دوره قبل عقب نشینی نکردم چون صدای جبهه انقلاب را تهدید نمی کردم و شهید رئیسی در میدان پیروز بود. اما من در این دوره رفتم چون دیدم جبهه انقلاب در حال شکست است و مردم در دوره قبل سردرگم نبودند.
تنها نمونه کاندیدای پوشش آقای جهانگیری است
در این مدت جبهه انقلاب تشکیل جلسه داد و به آقای زاکانی و خادمی گفتند به نفع فلانی کناره گیری کنید. حالا ما گوش دادیم و برخی از دوستان به این اهتمام نرسیدند، مفهوم پوششی بودن را سامان دادیم که نمونه داشت و آن معاون اولی بود که از رئیس جمهورش حمایت کرد. در حالی که نه من و نه آقای زاکانی در دور اول از نامزد دیگری دفاع نکردیم. بله، در دوره دوم به دلیل اینکه در دوره دوم کاندید نشدم، سخنرانی های زیادی در حمایت از یک نامزد انجام دادم.
جبهه انقلاب چگونه از 14 میلیون رای محافظت خواهد کرد؟
اولین مسئله ای که جبهه انقلاب برای حفظ 14 میلیون رای خود باید به آن بپردازد، آرمان مشترک است. مردم با رویاهای مشترکشان گرد هم می آیند، مثلا آرزوی مشترک همه ایران حفظ قدرت ایران است. باید دید آرزوهای مشترک این 14 میلیون نفر چیست و از آنها محافظت کنیم. این 14 نفر می توانند خیلی موثر باشند و تاثیر زیادی نداشته باشند. ما میتوانیم با تداوم ایجاد اختلاف، آن را تقویت کنیم یا به دنبال تضعیف آن باشیم. جهت تقویت انقلاب اسلامی و رضای خدا. وقتی صحبت از تقویت جبهه انقلاب میشود، به معنای پیروی از توصیههایی است که رهبر گروه اسلامی به ما میدهند و امام فرقه به ما میگوید کدام راه را برویم.
ما از مواضع انقلابی دولت جدید حمایت می کنیم
وظیفه اصلی ما در این لحظه کمک به دولت است تا زمانی که مواضع و اقدامات دولت انقلابی باشد، به همه آنها کمک مضاعف خواهیم کرد. اگر در جایی خطایی دیدیم وظیفه ماست که آن را اعلام کنیم و به دنبال اصلاح آن باشیم و همانطور که نمایندگان محترم مجلس در سخنرانی انقلابی خود در حمایت از جبهه انقلاب آنها را تشویق کردند، این بدان معناست که نداریم. اقدام آگاهانه و درگیری شخصی با هر کسی که در قدرت باشد و این ویژگی افراد انقلابی است.
jahannews به نقل از یستا